باب (1): سترة امام، سترة مقتدي نيز هست
باب (2): فاصلة بين نماز گزار و سُتره
باب (3): نماز خواندن به سوي نيزه
باب (4): نماز خواندن بسوي ستون
باب (5): نماز خواندن انفرادي بين ستونها
باب (6): نماز خواندن به سوي سواري، شتر، درخت و زين شتر
باب (7): نماز خواندن بسوي تخت
باب (8): نمازگزار بايد مانع عبور ديگران از جلويش شود
باب (9): گناه عبور كردن از جلوي نماز گزار
باب (10): نماز خواندن بسوي كسي كه خواب است
باب (11): كسي كه هنگام نماز، دختر بچه خرد سالي را با خود حمل كند
باب (12): زني كه پليدي را از روي نماز گزار بر مي دارد
باب (1): سترة امام، سترة مقتدي نيز هست
308 ـ عَنِ ابْنِ عُمَرَ رَضِيَ الله عَنْهُمَا: أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ كَانَ إِذَا خَرَجَ يَوْمَ الْعِيدِ، أَمَرَ بِالْحَرْبَةِ فَتُوضَعُ بَيْنَ يَدَيْهِ، فَيُصَلِّي إِلَيْهَا وَالنَّاسُ وَرَاءَهُ، وَكَانَ يَفْعَلُ ذَلِكَ فِي السَّفَرِ، فَمِنْ ثمَّ اتَّخَذَهَا الأمَرَاءُ. (بخارى:494)
ترجمه: از عبد الله بن عمر رضي الله عنهما نقل شده است كه رسول الله روزهاي عيد، هنگام نماز، دستور مي داد تا نيزه اي جلوي آن حضرت نصب شود. آنگاه، رسولالله بسوي آن، نماز مي خواند و مردم پشت سر رسول الله ، نماز ميخواندند. در سفر نيز رسول الله چنين ميكرد. به همين خاطر، امراء و حكام نيز از نيزه استفاده مي كنند.
309 ـ عَنْ أَبِي جُحَيْفَةَ : أَنَّ النَّبِيَّ صَلَّى بِهِمْ بِالْبَطْحَاءِ وَبَيْنَ يَدَيْهِ عَنَزَةٌ، الظُّهْرَ رَكْعَتَيْنِ، وَالْعَصْرَ رَكْعَتَيْنِ، تَمُرُّ بَيْنَ يَدَيْهِ الْمَرْأَةُ وَالْحِمَارُ. (بخارى:495)
ترجمه: ابو جحيفه روايت مي كند كه رسول الله در بطحاء، نمازهاي ظهر و عصر را، دو ركعتي برگزار نمود، در حالي كه جلويش نيزه اي قرار داشت و زنان و الاغها، از آن سويش، عبور مي كردند.
باب (2): فاصلة بين نماز گزار و سُتره
310 ـ عَنْ سَهْلِ بْنِ سَعْدٍ قَالَ: كَانَ بَيْنَ مُصَلَّى رَسُولِ اللَّهِ وَبَيْنَ الْجِدَارِ مَمَرُّ الشَّاةِ. (بخارى:496)
ترجمه: سهل بن سعد روايت مي كند كه: فاصله جاي نماز رسولالله و ديوار (مقابل) به اندازهاي بود كه گوسفندي ميتوانست از آنجا عبور كند.
باب (3): نماز خواندن به سوي نيزه
311 ـ عَنْ أَنَسَ بْنِ مَالِكٍ قَالَ: كَانَ النَّبِيُّ إِذَا خَرَجَ لِحَاجَتِهِ، تَبِعْتُهُ أَنَا وَغُلامٌ، وَمَعَنَا عُكَّازَةٌ، أَوْ عَصًا، أَوْ عَنَزَةٌ، وَمَعَنَا إِدَاوَةٌ، فَإِذَا فَرَغَ مِنْ حَاجَتِهِ نَاوَلْنَاهُ الإدَاوَةَ. (بخارى:500)
ترجمه: از انس بن مالك روايت است كه ميفرمايد: هنگامي كه رسول الله براي قضاي حاجت بيرون مي رفت، من و جواني ديگر، پشت سر او ميرفتيم و يك آفتابه و عصا يا نيزه اي با خود مي برديم. و پس از قضاي حاجت، آفتابه را بايشان ميداديم تا وضو بگيرند.
باب (4): نماز خواندن بسوي ستون
312 ـ عن سَلَمَةَ بْنِ الأكْوَعِ : أنَّهُ كان يُصَلِّي عِنْدَ الأسْطُوَانَةِ الَّتِي عِنْدَ الْمُصْحَفِ، فَقِيلَ لهُ: يَا أَبَا مُسْلِمٍ، أَرَاكَ تَتَحَرَّى الصَّلاةَ عِنْدَ هَذِهِ الاسْطُوَانَةِ؟ قَالَ: فَإِنِّي رَأَيْتُ النَّبِيَّ يَتَحَرَّى الصَّلاةَ عِنْدَهَا. (بخارى:502)
ترجمه: روايت است كه سلمه بن اكوع نزديك ستون مصحف، (جاي ويژه قرآن ) نماز ميخواند. پرسيدند: اي ابو مسلم! تو را مي بينيم كه بيشتر نزد اين ستون نماز مي خواني؟ پاسخ داد: من رسول الله را ديدم كه سعي مي كرد كنار اين ستون نماز بخواند.
باب (5): نماز خواندن انفرادي بين ستونها
313 ـ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عُمَرَ رَضِيَ الله عَنْهُمَا: أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ دَخَلَ الْكَعْبَةَ، وَأُسَامَةُ بْنُ زَيْدٍ، وَبِلالٌ، وَعُثمَانُ بْنُ طَلْحَةَ الْحَجَبِيُّ، فَأَغْلَقَهَا عَلَيْهِ، وَمَكَث فِيهَا، فَسَأَلْتُ بِلالا حِينَ خَرَجَ: مَا صَنَعَ النَّبِيُّ ؟ قَالَ: جَعَلَ عَمُودًا عَنْ يَسَارِهِ وَعَمُودًا عَنْ يَمِينِهِ وَثلاثةَ أَعْمِدَةٍ وَرَاءَهُ، وَكَانَ الْبَيْتُ يَوْمَئِذٍ عَلَى سِتَّةِ أَعْمِدَةٍ، ثمَّ صَلَّى. وفي رواية: عَمُودَيْنِ عَنْ يَمِينِهِ. (بخارى:505)
ترجمه: از عبد الله بن عمر رضي الله عنهما روايت است كه رسول الله باتفاق اسامه بن زيد، بلال و عثمان بن طلحه وارد كعبه شد. و عثمان بن طلحه دروازه را بست. رسول الله پس از مدت كوتاهي، بيرون آمد. عبد الله بن عمر ميگويد: از بلال پرسيدم: آنحضرت داخل كعبه چه كرد؟ گفت: ايشان طوري ايستاد كه يك ستون، سمت چپ و يك ستون، سمت راست و سه ستون، پشت سرش قرار داشت. آنگاه، نماز خواند. قابل ذكر است كه كعبه در آن زمان، شش ستون داشت. و در روايتي ديگر آمده است كه رسول خدا دو ستون، سمت راست خود گذاشت.
باب (6): نماز خواندن به سوي سواري، شتر، درخت و زين شتر
314ـ عَنِ ابْنِ عُمَرَ رَضِيَ الله عَنْهُمَا، عَنِ النَّبِيِّ : أَنَّهُ كَانَ يُعَرِّضُ رَاحِلَتَهُ فَيُصَلِّي إِلَيْهَا، قيل لنافع: أَفَرَأَيْتَ إِذَا هَبَّتِ الرِّكَابُ؟ قَالَ: كَانَ يَأْخُذُ هَذَا الرَّحْلَ فَيُعَدِّلُهُ، فَيُصَلِّي إِلَى آخِرَتِهِ، أَوْ قَالَ مُؤَخَّرِهِ، وَكَانَ ابْنُ عُمَرَ يَفْعَلُهُ. (بخارى:507)
ترجمه: عبد الله ابن عمر رضي الله عنهما روايت مي كند كه رسول الله مركبش را در جلوي خود قرار مي داد و به سوي آن نماز ميخواند. نافع ميگويد: پرسيدم: اگر سواري بر مي خاست و فرار ميكرد، آنگاه چه كار ميكرد؟ گفت: زين شتر را جلوي خود قرار مي داد و بسوي آخر آن، نماز ميخواند. راوي ميگويد: ابن عمر نيز چنين ميكرد.
باب (7): نماز خواندن بسوي تخت
315ـ عَنْ عَائِشَةَ رَضِيَ الله عَنْهَا قَالَتْ: أَعَدَلْتُمُونَا بِالْكَلْبِ وَالْحِمَارِ؟ لَقَدْ رَأَيْتُنِي مُضْطَجِعَةً عَلَى السَّرِيرِ، فَيَجِيءُ النَّبِيُّ ، فَيَتَوَسَّطُ السَّرِيرَ فَيُصَلِّي، فَأَكْرَهُ أَنْ أُسَنِّحَهُ، فَأَنْسَلُّ مِنْ قِبَلِ رِجْلَيِ السَّرِيرِ حَتَّى أَنْسَلَّ مِنْ لِحَافِي. (بخارى:508)
ترجمه: عايشه رضي الله عنها ميفرمايد: شما زنان را ( در عبور از جلوي نمازگزار ) با سگ و الاغ برابر مي دانيد. در حالي كه من بالاي تخت دراز كشيده بودم، رسول خدا آمد و مقابل تخت، به نماز ايستاد. و چون من دوست نداشتم هنگام نماز، جلوي آنحضرت باشم، آهسته از طرفي كه پاهايم قرار داشت از تخت فرود مي آمدم و بدين ترتيب بسترم را ترك مي كردم.
باب (8): نمازگزار بايد مانع عبور ديگران از جلويش شود
316ـ عن أَبي سَعِيدٍ الْخُدْرِيَّ : أَنَّهُ كان يُصَلِّي يَوْمِ جُمُعَةٍ إِلَى شَيْءٍ يَسْتُرُهُ مِنَ النَّاسِ، فَأَرَادَ شَابٌّ مِنْ بَنِي أَبِي مُعَيْطٍ أَنْ يَجْتَازَ بَيْنَ يَدَيْهِ، فَدَفَعَ أَبُو سَعِيدٍ فِي صَدْرِهِ، فَنَظَرَ الشَّابُّ فَلَمْ يَجِدْ مَسَاغًا إِلا بَيْنَ يَدَيْهِ، فَعَادَ لِيَجْتَازَ، فَدَفَعَهُ أَبُو سَعِيدٍ أَشَدَّ مِنَ الأولَى، فَنَالَ مِنْ أَبِي سَعِيدٍ، ثمَّ دَخَلَ عَلَى مَرْوَانَ فَشَكَا إِلَيْهِ مَا لَقِيَ مِنْ أَبِي سَعِيدٍ، وَدَخَلَ أَبُو سَعِيدٍ خَلْفَهُ عَلَى مَرْوَانَ، فَقَالَ: مَا لَكَ وَلابْنِ أَخِيكَ يَا أَبَا سَعِيدٍ؟ قَالَ: سَمِعْتُ النَّبِيَّ يَقُولُ: «إِذَا صَلَّى أَحَدُكُمْ إِلَى شَيْءٍ يَسْتُرُهُ مِنَ النَّاسِ، فَأَرَادَ أَحَدٌ أَنْ يَجْتَازَ بَيْنَ يَدَيْهِ، فَلْيَدْفَعْهُ، فَإِنْ أَبَى فَلْيُقَاتِلْهُ، فَإِنَّمَا هُوَ شَيْطَانٌ». (بخارى:509)
ترجمه: از ابوسعيد خدري روايت است كه وي روز جمعه، چيزي را بين خود و مردم سُتره قرار مي داد و نماز ميخواند. يكي از جوانان قبيله بني معيط، خواست از جلويش بگذرد. ابو سعيد با دست به سينه اش زد و او را عقب راند. وي به اطرافش نگاه كرد (تا از جائي ديگر برود) اما چون راهي جز گذشتن از جلوي ابو سعيد نيافت، دوباره سعي كرد تا از آنجا بگذرد. اين بار ابوسعيد با شدت بيشتري او را عقب راند. جوان، به ابوسعيد ناسزا گفت. سپس نزد مروان رفت و از او شكايت كرد. ابوسعيد بدنبال آن جوان، نزد مروان آمد. مروان به او گفت: ابوسعيد! بين تو و برادرزاده ات (اين جوان) چه نزاعي در گرفته است؟ ابوسعيد گفت: شنيدم كه رسول الله فرمود: «هرگاه، يكي از شما، چيزي را بين خود و مردم، ستره قرار داد و نماز خواند و شخصي خواست از جلويش بگذرد، او را دفع كند. و اگر نپذيرفت، با وي بجنگد زيرا او شيطان است».
باب (9): گناه عبور كردن از جلوي نماز گزار
317ـ عن أَبِي جُهَيْمٍ قَالَ: قَالَ: رَسُولُ اللَّهِ : «لَوْ يَعْلَمُ الْمَارُّ بَيْنَ يَدَيِ الْمُصَلِّي مَاذَا عَلَيْهِ، لَكَانَ أَنْ يَقِفَ أَرْبَعِينَ خَيْرًا لَهُ مِنْ أَنْ يَمُرَّ بَيْنَ يَدَيْهِ». قَالَ الراوي: لا أَدْرِي أَقَالَ: أَرْبَعِينَ يَوْمًا أَوْ شَهْرًا أَوْ سَنَةً. (بخاري: 510)
ترجمه: ابوجهيم روايت مي كند كه رسول اكرم فرمود: «كسي كه از جلوي نمازگزار ميگذرد، اگر ميدانست كه اين كار چقدر گناه دارد ، تا چهل (سال) توقف مي نمود ولي از جلوي نماز گزار، عبور نمي كرد». راوي ميگويد: يادم نيست كه رسول الله فرمود: چهل روز، ماه يا سال.
باب (10): نماز خواندن بسوي كسي كه خواب است
318ـ عَنْ عَائِشَةَ رَضِيَ الله عَنْهَا قَالَتْ: كَانَ النَّبِيُّ يُصَلِّي وَأَنَا رَاقِدَةٌ، مُعْتَرِضَةٌ عَلَى فِرَاشِهِ، فَإِذَا أَرَادَ أَنْ يُوتِرَ أَيْقَظَنِي فَأَوْتَرْتُ.)بخارى:512)
ترجمه: عايشه رضي الله عنها ميفرمايد: رسول الله نماز ميخواند در حالي كه من جلوي آنحضرت و روي رختخوابش خوابيده بودم. سپس هنگامي كه ميخواست نماز وتر بخواند، مرا نيز بيدار مي كرد. من هم نماز وتر مي خواندم.
باب (11): كسي كه هنگام نماز، دختر بچه خرد سالي را با خود حمل كند
319ـ عَنْ أَبِي قَتَادَةَ الأَنْصَارِيِّ : أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ كَانَ يُصَلِّي وَهُوَ حَامِلٌ أُمَامَةَ بِنْتَ زَيْنَبَ بِنْتِ رَسُولِ اللَّهِ وَلأَبِي الْعَاصِ بْنِ رَبِيعَةَ بْنِ عَبْد شَمْسٍ فَإِذَا سَجَدَ وَضَعَهَا وَإِذَا قَامَ حَمَلَهَا. (بخارى:516)
ترجمه: ابوقتاده انصاري ميگويد: رسول الله هنگام نماز خواندن، امامه، دختر زينب (نوه اش) را كه پدرش ابوالعاص بن ربيع بن عبد شمس بود، بر دوش مي گرفت. و هنگاميكه به سجده ميرفت، او را بر زمين ميگذاشت و وقتيكه از سجده بلند ميشد، او را دوباره بر دوش مي نهاد.
باب (12): زني كه پليدي را از روي نماز گزار بر مي دارد
320 ـ حديث ابن مسعود في دعاء النبي على قريش يوم وضعوا عليه السلى تقدم، وقال هنا في آخره: ثمَّ سُحِبُوا إِلَى الْقَلِيبِ قَلِيبِ بَدْرٍ، ثمَّ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ : «وَأُتْبِعَ أَصْحَابُ الْقَلِيبِ لَعْنَةً». (بخاري:520)
ترجمه: قبلا ًحديث ابن مسعود در مورد نفرين قريش، توسط رسول خدا ذكر گرديد. در قسمت پاياني اين حديث، آمده است كه اجساد آنان در روز بدر، در خندق، انداخته شد. و رسول الله فرمود: «كساني كه در گودال افتاده اند به لعنت خدا گرفتار شده اند».
موضوعات مرتبط: 9 کتاب ابواب سترة ، أحاديث مختصر صحیح بخاری
آداب قاضی
کسى که براى پیروزى فرمان خدا بجنگد مجاهد فى سبیل الله مىباشد
اجر و ثواب کمک به مجاهدینى که در راه خدا جهاد مىکنند،
عید سعید قربان بر تمام مسلمین جهان مبارک باد.1402/4/8
پیام تبریکی مناسبت عید سعید قربان مدیریت بیاناتی فرهنگ اسلامی
تفسیر سورة الروم قسمت 3 از آیه شریفه 14تا19
تفسیر سورة الروم قسمت 2 از آیه شریفه 8تا13
تفسیر سورة الروم قسمت 1 از آیه شریفه 1تا7
تفسیر سورة العنكبوت قسمت 17 از آیه شریفه 67تا69
تفسیر سورة العنكبوت قسمت 16 از آیه شریفه 62تا66
تفسیر سورة العنكبوت قسمت 15 از آیه شریفه 56تا61
تفسیر سورة العنكبوت قسمت 14 از آیه شریفه 51تا55
تفسیر سورة العنكبوت قسمت 13 از آیه شریفه 48تا50
تفسیر سورة العنكبوت قسمت 12 از آیه شریفه 46تا47
تفسیر سورة العنكبوت قسمت 11 از آیه شریفه 43تا45
تفسیر سورة العنكبوت قسمت 10 از آیه شریفه 40تا42
تفسیر سورة العنكبوت قسمت 9 از آیه شریفه 34تا39
تفسیر سورة العنكبوت قسمت 8 از آیه شریفه 29تا33
تفسیر سورة العنكبوت قسمت 7 از آیه شریفه 24تا28
تفسیر سورة العنكبوت قسمت 6 از آیه شریفه 20تا21







