بیاناتی فرهنگ اسلامی

به صفحه اصلی سایت بیاناتی فرهنگ اسلامی اهل سنت و الجماعت خوش آمدید.

11 كتاب اذان

مسافر.
بیاناتی فرهنگ اسلامی به صفحه اصلی سایت بیاناتی فرهنگ اسلامی اهل سنت و الجماعت خوش آمدید.

فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز


لطفا از تمام مطالب دیدن فرماییدجزاک الله خیرا.

11 كتاب اذان

باب (1): آغاز مشروعيت اذان

364 ـ عَنْ ابْنِ عُمَرَ رَضِيَ الله عَنْهُمَا كَانَ يَقُولُ: كَانَ الْمُسْلِمُونَ حِينَ قَدِمُوا الْمَدِينَةَ، يَجْتَمِعُونَ فَيَتَحَيَّنُونَ الصَّلاةَ، لَيْسَ يُنَادَى لَهَا، فَتَكَلَّمُوا يَوْمًا فِي ذَلِكَ، فَقَالَ بَعْضُهُمِ: اتَّخِذُوا نَاقُوسًا مِثلَ نَاقُوسِ النَّصَارَى، وَقَالَ بَعْضُهُمْ: بَلْ بُوقًا مِثلَ قَرْنِ الْيَهُودِ، فَقَالَ عُمَرُ : أَوَلا تَبْعَثونَ رَجُلا يُنَادِي بِالصَّلاةِ، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ : «يَا بِلالُ قُمْ فَنَادِ بِالصَّلاةِ». (بخارى:604)

ترجمه: عبد الله بن عمر رضي الله عنهما مي‏گويد: زماني كه مسلمانان، تازه به مدينه آمده بودند، چون براي اوقات نماز، اذان گفته نمي شد، مردم تجمع مي‏كردند و منتظر وقت نماز مي ماندند. سرانجام، روزي مسلمانان در اين باره با يكديگر، تبادل نظر كردند. بعضي گفتند: ناقوسي مانند ناقوس نصارا و بعضي ديگر گفتند: شيپوري مانند شيپور يهود، به صدا درآوريم. اما عمر فرمود: بهتر است وقت نماز، كسي را بفرستيم تا مردم را به نماز فرا خواند. رسول ‏الله  فرمود: «اي بلال! برخيز و مردم را به نماز فراخوان».

باب (2): كلمات اذان دو بار، گفته ميشود

365 ـ عَنْ أَنَسٍ  قَالَ: أُمِرَ بِلالٌ أَنْ يَشْفَعَ الأَذَانَ، وَأَنْ يُوتِرَ الإِقَامَةَ، إِلا الإِقَامَةَ. (بخارى:605)

ترجمه: انس  مي‏گويد: به  بلال  دستور داده شد كه كلمات اذان را دوبار و كلمات اقامه را يك بار، بگويد جز «قدقامت الصلاه» كه دوبار گفته شود.

باب (3): فضيلت اذان گفتن

366 ـ عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ : أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ  قَالَ: «إِذَا نُودِيَ لِلصَّلاةِ، أَدْبَرَ الشَّيْطَانُ وَلَهُ ضُرَاطٌ، حَتَّى لا يَسْمَعَ التَّأْذِينَ، فَإِذَا قَضَى النِّدَاءَ أَقْبَلَ، حَتَّى إِذَا ثوِّبَ بِالصَّلاةِ أَدْبَرَ، حَتَّى إِذَا قُضِيَ التَّثوِيبُ أَقْبَلَ، حَتَّى يَخْطِرَ بَيْنَ الْمَرْءِ وَنَفْسِهِ، يَقُولُ: اذْكُرْ كَذَا، اذْكُرْ كَذَا، لِمَا لَمْ يَكُنْ يَذْكُرُ، حَتَّى يَظَلَّ الرَّجُلُ لا يَدْرِي كَمْ صَلَّى». (بخارى:608)

ترجمه: ابوهريره  مي گويد: رسول ‏الله  فرمود:«هنگامي كه براي نماز، اذان داده ميشود، شيطان فرار مي‏كند و از عقب خود، هوا خارج مي‏كند تا صداي اذان را نشنود. و بعد از اذان، برمي‏گردد. و باز، هنگام اقامه گفتن، فرار مي‏كند. و دوباره، پس از اتمام آن، بر مي‏گردد تا نمازگزاران را دچار وسوسه كند و مي‏گويد: فلان مسئله و فلان مسئله و... را به خاطر بياور. يعني همة انچه را كه فراموش كرده است به يادش مي آورد و او را چنان سرگرم مي كند كه نداند چند ركعت، خوانده است».

 

باب (4): اذان گفتن با آواز بلند

367 ـ عَنْ أبي سَعِيدٍ الْخُدْرِيَّ  قَالَ: سَمِعْتُ رَسُوْلَ الله  يَقُوْلُ: «إِنَّهُ لا يَسْمَعُ مَدَى صَوْتِ الْمُؤَذِّنِ جِنٌّ وَلا إِنْسٌ وَلا شَيْءٌ إِلا شَهِدَ لَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ». (بخارى:609)

ترجمه: ابوسعيد خدري  مي‏گويد: از رسول اكرم  شنيدم كه مي‏فرمود: «جن و انس و هر مخلوق ديگري كه صداي مؤذن را بشنوند، روز قيامت براي او گواهي خواهند داد».

باب (5): اذان از خونريزي جلوگيري مي كند

368 ـ عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ : أَنَّ النَّبِيَّ  كَانَ إِذَا غَزَا بِنَا قَوْمًا، لَمْ يَكُنْ يَغْزُو بِنَا حَتَّى يُصْبِحَ وَيَنْظُرَ، فَإِنْ سَمِعَ أَذَانًا كَفَّ عَنْهُمْ، وَإِنْ لَمْ يَسْمَعْ أَذَانًا أَغَـارَ عَلَيْهِمْ. (بخارى:610)

ترجمه: انس ابن مالك  مي‏گويد: هرگاه، رسول ‏الله  براي جهاد مي‏رفت، منتظر مي ماند و تا صبح، حمله نمي كرد. اگر صداي اذان را مي شنيد، دست نگه مي داشت و در غير اينصورت، حمله را آغاز مي كرد.

باب (6): هنگام شنيدن اذان، چه بايد گفت؟

369 ـ عَنْ أَبِي سَعِيدٍ الْخُدْرِيِّ : أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ  قَالَ: «إِذَا سَمِعْتُمُ النِّدَاءَ، فَقُولُوا مِثلَ مَا يَقُولُ الْمُؤَذِّنُ». (بخارى:611)

ترجمه: ابوسعيد خدري  مي‏گويد: رسول اكرم  فرمود: «هنگامي كه صداي اذان به گوش شما رسيد، كلمات اذان را  با مؤذن تكرار كنيد».

370 ـ عَنْ مُعَاوِيَةَ  مِثلَهُ إِلَى قَوْلِهِ: وَأَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّدًا رَسُولُ اللَّهِ. ولَمَّا قَالَ: حَيَّ عَلَى الصَّلاةِ قَالَ: «لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ إِلاَّ بِاللَّهِ». وَقَالَ: هَكَذَا سَمِعْنَا نَبِيَّكُمْ  يَقُولُ. (بخارى:612ـ613)

ترجمه: از معاويه  روايت است كه ايشان، كلمات اذان را تا كلمة«أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّدًا رَسُولُ اللَّهِ»، با موذن، تكرار كرد و همينكه مؤذن به «حَيَّ عَلَى الصَّلاةِ» رسيد، در جواب، گفت: «لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ إِلاَّ بِاللَّهِ». و فرمود: شنيدم كه پيامبر  چنين ميگفت.

باب (7): دعاي اذان

371 ـ عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ رَضِيَ الله عَنْهُمَا: أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ  قَالَ: «مَنْ قَالَ حِينَ يَسْمَعُ النِّدَاءَ: اللَّهُمَّ رَبَّ هَذِهِ الدَّعْوَةِ التَّامَّةِ، وَالصَّلاةِ الْقَائِمَةِ، آتِ مُحَمَّدًا الْوَسِيلَةَ وَالْفَضِيلَةَ، وَابْعَثهُ مَقَامًا مَحْمُودًا الَّذِي وَعَدْتَهُ، حَلَّتْ لَهُ شَفَاعَتِي يَوْمَ الْقِيَامَةِ». (بخارى:614)

ترجمه:  جابر ابن عبد الله  مي‏گويد: رسول اكرم  فرمود: «هركس بعد از شنيدن اذان، اين دعا را بخواند:«اللَّهُمَّ رَبَّ هَذِهِ الدَّعْوَةِ التَّامَّةِ، وَالصَّلاةِ الْقَائِمَةِ، آتِ مُحَمَّدًا الْوَسِيلَةَ وَالْفَضِيلَةَ، وَابْعَثهُ مَقَامًا مَحْمُودًا الَّذِي وَعَدْتَهُ» روز قيامت، از شفاعت من، بهره‏مند خواهد شد. 

ترجمة دعا: خدايا ! اي صاحب اين دعوت كامل (اذان) و نمازي كه هم اكنون برگزار مي شود! به محمد   وسيله (درجه اي است در بهشت) و فضيلت عنايت فرما و او را طبق وعده ات به مقام محمود(شفاعت) برسان.

باب (8): قرعه كشي براي اذان گفتن

372 ـ عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ : أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ  قَالَ: «لَوْ يَعْلَمُ النَّاسُ مَا فِي النِّدَاءِ وَالصَّفِّ الأَوَّلِ، ثمَّ لَمْ يَجِدُوا إِلا أَنْ يَسْتَهِمُوا عَلَيْهِ لاسْتَهَمُوا، وَلَوْ يَعْلَمُونَ مَا فِي التَّهْجِيرِ لاسْتَبَقُوا إِلَيْهِ، وَلَوْ يَعْلَمُونَ مَا فِي الْعَتَمَةِ وَالصُّبْحِ لأَتَوْهُمَا وَلَوْ حَبْوًا». (بخارى:615)

ترجمه: ابوهريره  مي‏گويد: رسول الله  فرمود: «اگر مردم از پاداش اذان و صف اول نماز، آگاه مي‏بودند و براي دستيابي به آن، چاره اي جز قرعه كشي نداشتند، حتما قرعه كشي مي كردند. همچنين، اگر ثواب اول وقت را مي دانستند، براي رسيدن به آن، از يكديگر سبقت مي گرفتند. و اگر از پاداش نماز عشاء و صبح (با جماعت) مطلع مي‏بودند، با خزيدن هم كه شده بود در آنها شركت مي‏كردند».

باب (9): اذان گفتن شخص نابينا در صورتي كه كسي وقت اذان را به او بگويد 

373 ـ عَنْ ابْنِ عُمَرَ : أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ  قَالَ: «إِنَّ بِلالا يُؤَذِّنُ بِلَيْلٍ، فَكُلُوا وَاشْرَبُوا حَتَّى يُنَادِيَ ابْنُ أُمِّ مَكْتُومٍ». ثمَّ قَالَ: وَكَانَ رَجُلاً أَعْمَى لا يُنَادِي حَتَّى يُقَالَ لَهُ أَصْبَحْتَ أَصْبَحْتَ. (بخارى:617)

ترجمه: عبد الله بن عمر مي‏گويد: رسول الله  فرمود: «بلال زماني اذان مي گويد كه هنوز شب است (قبل از طلوع فجر). بنابراين، شما پس از اذان بلال، بخوريد و بياشاميد تا اينكه عبد الله ابن ام مكتوم اذان گويد». 

عبد الله ابن عمر رضي الله عنهما مي ‏گويد: عبد الله ابن ام مكتوم نابينا بود، تا او را از طلوع فجر با خبر نمي ساختند، اذان نمي‏گفت.

باب (10): اذان گفتن پس از طلوع فجر

374 ـ عَنْ حَفْصَةَ رَضِيَ الله عَنْهَا: أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ  كَانَ إِذَا اعْتَكَفَ الْمُؤَذِّنُ لِلصُّبْحِ، وَبَدَا الصُّبْحُ، صَلَّى رَكْعَتَيْنِ خَفِيفَتَيْنِ قَبْلَ أَنْ تُقَامَ الصَّلاةُ. (بخارى:618)

ترجمه: حفصه رضي ‏الله‏ عنها مي‏گويد: پس از اذان صبح و آشكار شدن فجر، رسول اكرم  قبل از اداي فرض، دو ركعت نماز، بطور مختصر مي‏خواند.

باب (11): اذان گفتن قبل از طلوع فجر

375 ـ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مَسْعُودٍ  عَنِ النَّبِيِّ  قَالَ: «لا يَمْنَعَنَّ أَحَدَكُمْ أَوْ أَحَدًا مِنْكُمْ أَذَانُ بِلالٍ مِنْ سَحُورِهِ، فَإِنَّهُ يُؤَذِّنُ أَوْ يُنَادِي بِلَيْلٍ، لِيَرْجِعَ قَائِمَكُمْ، وَلِيُنَبِّهَ نَائِمَكُمْ، وَلَيْسَ أَنْ يَقُولَ الْفَجْرُ، أَوِ الصُّبْحُ». وَقَالَ بِأَصَابِعِهِ، وَرَفَعَهَا إِلَى فَوْقُ، وَطَأْطَأَ إِلَى أَسْفَلُ حَتَّى يَقُولَ هَكَذَا. قَالَ زُهَيْرٌ بِسَبَّابَتَيْهِ، إِحْدَاهُمَا فَوْقَ الأُخْرَى، ثمَّ مَدَّهَا عَنْ يَمِينِهِ وَشِمَالِهِ. (بخارى:621)

ترجمه: عبدالله بن مسعود  مي‏گويد: رسول اكرم  فرمود: « مواظب باشيد كه اذان بلال، مانع خوردن سحري نگردد. زيرا بلال، قبل از طلوع فجر، اذان مي‏گويد تا كساني كه مشغول نمازند، براي سحري برگردند و آنان كه خوابند، بيدار شوند. پس، اذان بلال را با صبح صادق اشتباه نگيريد». وآنحضرت   با انگشت‏هايش اشاره كرد، ابتدا انگشتهايش را بالا برد وسپس، به طرف پائين آورد و فرمود: «تا روشني و سفيدي افق، اينگونه ظاهر شود».زهير (يكي از راويان اين حديث) دو انگشت‏ سبابه خود را روي هم گذاشت. سپس، آنها را به سوي راست و چپ، باز نمود و گفت: نور صبح صادق، اينگونه گسترش مي يابد. 

باب (12) بين هر اذان و اقامه اي ميتوان نماز خواند

376 ـ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُغَفَّلٍ الْمُزَنِيِّ : أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ  قَالَ: «بَيْنَ كُلِّ أَذَانَيْنِ صَلاةٌ-ثلاثا-لِمَنْ شَاءَ». و في رواية: «بَيْنَ كُلِّ أَذَانَيْنِ صَلاةٌ، بَيْنَ كُلِّ أَذَانَيْنِ صَلاةٌ». ثم قال في الثالثة: «لِمَنْ شَاءَ». (بخارى: 624و627)

ترجمه: عبدالله بن مغفل روايت مي كند كه رسول ‏الله  فرمود: «ميان هر اذان و اقامه اي نمازي وجود دارد. (اين جمله را سه بار تكرار كرد) وگفت: البته براي هر كس كه بخواهد».

و در روايتي ديگر آمده است كه آنحضرت  فرمود: «ميان هر اذان و اقامه، نمازي وجود دارد، ميان هر اذان و اقامه، نمازي وجود دارد». و بار سوم فرمود: «البته براي هر كس كه بخواهد».

باب (13): كسي كه در حالت سفر، اذان يك مؤذن را كافي مي داند

377 ـ عَنْ مَالِكِ بْنِ الْحُوَيْرِث  قَالَ: أَتَيْتُ النَّبِيَّ  فِي نَفَرٍ مِنْ قَوْمِي، فَأَقَمْنَا عِنْدَهُ عِشْرِينَ لَيْلَةً، وَكَانَ رَحِيمًا رَفِيقًا، فَلَمَّا رَأَى شَوْقَنَا إِلَى أَهَالِينَا، قَالَ: «ارْجِعُوا فَكُونُوا فِيهِمْ، وَعَلِّمُوهُمْ، وَصَلُّوا، فَإِذَا حَضَرَتِ الصَّلاةُ فَلْيُؤَذِّنْ لَكُمْ أَحَدُكُمْ، وَلْيَؤُمَّكُمْ أَكْبَرُكُمْ». (بخارى:628)

ترجمه: مالك بن حويرث  مي‏گويد: من و گروهي از افراد قبيله ام  نزد رسول ‏الله  شرفياب شديم. بيست روز، نزد ايشان توقف كرديم. آنحضرت  فردي  بسيار شفيق و مهربان بود. رسول رحمت  هنگامي كه علاقه ما را نسبت به خانواده هايمان احساس كرد، فرمود: «برگرديد و درميان خانواده هايتان زندگي كنيد و آنها را با مسايل و احكام دين، آشنا سازيد. و هرگاه، وقت نماز فرا رسيد، يكي از شما اذان بگويد و كسي كه از نظر سني از ديگران، بزرگتر است، امامت نماز را بعهده گيرد».

378 ـ و عَنهْ  في رواية: أَتَى رَجُلانِ النَّبِيَّ  يُرِيدَانِ السَّفَرَ، فَقَالَ النَّبِيُّ : «إِذَا أَنْتُمَا خَرَجْتُمَا، فَأَذِّنَا، ثمَّ أَقِيمَا، ثمَّ لِيَؤُمَّكُمَا أَكْبَرُكُمَا». (بخارى:630)

ترجمه:  و در روايتي ديگر، مالك بن حويرث مي‏گويد: دو نفر كه قصد مسافرت داشتند، خدمت آنحضرت  شرفياب شدند. رسول ‏الله  فرمود: «هرگاه به مسافرت رفتيد و وقت نماز فرارسيد، اذان و اقامه بگوييد و نماز بخوانيد و هر يك از شما كه بزرگتر است، امامت نماز را بعهده گيرد».

باب (14): اگر مسافران، جماعتي بودند، اذان واقامه بگويند

379 ـ عَنْ ابْنِ عُمَرَ رَضِيَ الله عَنْهُمَا: أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ  كَانَ يَأْمُرُ مُؤَذِّنًا يُؤَذِّنُ، ثمَّ يَقُولُ عَلَى إِثرِهِ: «أَلا صَلُّوا فِي الرِّحَالِ»، فِي اللَّيْلَةِ الْبَارِدَةِ، أَوِ الْمَطِيرَةِ فِي السَّفَرِ. (بخارى:632)

ترجمه:  عبدالله بن عمر رضي الله عنهما مي‏گويد: رسول ‏اكرم  در شبهاي سرد يا باراني، در مسافرت، به مؤذن دستور مي داد تا اذان بگويد و بعد از اذان،  اعلام كند كه: «در محل اقامت خود، نماز بخوانيد».

باب (15): كسي كه بگويد: نمازمان فوت شده است

380 ـ عَنْ أَبِي قَتَادَةَ  قَالَ: بَيْنَمَا نَحْنُ نُصَلِّي مَعَ النَّبِيِّ  إِذْ سَمِعَ جَلَبَةَ رِجَالٍ، فَلَمَّا صَلَّى قَالَ: «مَا شَأْنُكُمْ»؟ قَالُوا: اسْتَعْجَلْنَا إِلَى الصَّلاةِ. قَالَ: «فَلا تَفْعَلُوا إِذَا أَتَيْتُمُ الصَّلاةَ فَعَلَيْكُمْ بِالسَّكِينَةِ، فَمَا أَدْرَكْتُمْ فَصَلُّوا، وَمَا فَاتَكُمْ فَأَتِمُّوا». (بخارى:635)

ترجمه: ابوقتاده  مي‏گويد: با رسول اكرم مشغول نماز خواندن بوديم كه صداي جست وخيز عده اي، بگوش رسيد. پس از اتمام نماز، رسول اكرم  خطاب به آنان، فرمود: «اين چه كاري بود كه كرديد »؟گفتند: براي رسيدن به نماز جماعت، عجله داشتيم. رسول ‏الله  فرمود: «دوباره اين كار را انجام ندهيد. هنگامي كه براي نماز مي آييد، با سكون و آرامش بياييد. هر چه از نماز را دريافتيد، بخوانيد. وبقيه را خودتان، كامل كنيد».

باب (16): چه وقت بايد براي نماز خواندن، بلند شد

381 ـ وعَنْهُ  قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ : «إِذَا أُقِيمَتِ الصَّلاةُ فَلا تَقُومُوا حَتَّى تَرَوْنِي». (بخارى:637)

ترجمه: ابوقتاده  مي‏گويد. رسول الله  فرمود: ««هنگامي كه براي نماز، اقامه گفته شد تا من نيامدم و مرا نديديد از سر جايتان بلند نشويد».

 

باب (17): اگر پس از اقامه گفتن، براي امام كاري پيش آمد

382 ـ عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ  قَالَ: أُقِيمَتِ الصَّلاةُ وَالنَّبِيُّ  يُنَاجِي رَجُلا فِي جَانِبِ الْمَسْجِدِ، فَمَا قَامَ إِلَى الصَّلاةِ حَتَّى نَامَ الْقَوْمُ. (بخارى:642)

ترجمه: انس بن مالك  ميگويد: براي نماز، اقامه گفته شد در حاليكه پيامبر اكرم در گوشة مسجد، با كسي مشغول صحبت كردن بود. بعد از شنيدن اقامه، آنحضرت  براي خواندن نماز، بلند نشد مگر زماني كه عده اي بخواب رفته بودند.

باب (18): وجوب نماز جماعت

383 ـ عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ : أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ  قَالَ: «وَالَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ، لَقَدْ هَمَمْتُ أَنْ آمُرَ بِحَطَبٍ فَيُحْطَبَ، ثمَّ آمُرَ بِالصَّلاةِ فَيُؤَذَّنَ لَهَا، ثمَّ آمُرَ رَجُلاً فَيَؤُمَّ النَّاسَ، ثمَّ أُخَالِفَ إِلَى رِجَالٍ فَأُحَرِّقَ عَلَيْهِمْ بُيُوتَهُمْ، وَالَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ، لَوْ يَعْلَمُ أَحَدُهُمْ أَنَّهُ يَجِدُ عَرْقًا سَمِينً،ا أَوْ مِرْمَاتَيْنِ حَسَنَتَيْنِ، لَشَهِدَ الْعِشَاءَ». (بخارى:644)

ترجمه: ابوهريره  نقل مي كند كه رسول الله  فرمود: «سوگند به ذاتي كه جانم در يد قدرت اوست، تصميم گرفتم دستور دهم تا هيزم آماده كنند. وپس از اذان، كسي را براي امامت نماز بگمارم و خود، نزد كساني بروم كه در خانه‏ها نشسته و در نماز جماعت شركت نمي‏كنند  و آنها را با خانه هايشان آتش بزنم. بخدا سوگند، آناني كه به جماعت نمي‏آيند، اگرمي‏دانستند كه استخواني چرب يا دو تكه گوشت خوب به آنان مي‏رسد، حتما در نماز عشاء شركت مي‏كردند».

باب (19): فضيلت نماز جماعت

384 ـ عَنْ ابْنِ عُمَرَ رَضِيَ الله عَنْهُمَا: أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ  قَالَ: «صَلاةُ الْجَمَاعَةِ تَفْضُلُ صَلاةَ الْفَذِّ بِسَبْعٍ وَعِشْرِينَ دَرَجَةً». (بخارى:645)

ترجمه: ابن عمر رضي الله عنهما نقل مي كند كه رسول الله  فرمود: «نماز جماعت بر نمازي كه تنها خوانده شود، بيست و هفت درجه، برتري دارد».

باب (20): فضيلت نماز صبح با جماعت

385 ـ عَنْ أبي هُرَيْرَةَ  قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ  يَقُولُ: «تَفْضُلُ صَلاةُ الْجَمِيعِ صَلاةَ أَحَدِكُمْ وَحْدَهُ بِخَمْسٍ وَعِشْرِينَ جُزْءًا، وَتَجْتَمِعُ مَلائِكَةُ اللَّيْلِ وَمَلائِكَةُ النَّهَارِ فِي صَلاةِ الْفَجْرِ». ثمَّ يَقُولُ أَبُو هُرَيْرَةَ: فَاقْرَءُوا إِنْ شِئْتُمْ: إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ كَان مَشْهُودًا (بخارى:648).

ترجمه: ابوهريره  مي‏گويد: از رسول اكرم  شنيدم كه مي‏فرمود: «نماز با جماعت بر نمازي كه به تنهايي خوانده مي شود، بيست و پنج برابر، برتري دارد. و هنگام نماز صبح، فرشتگان شب و روز، جمع مي‏شوند». ابوهريره مي‏گويد: براي اثبات اين مطلب، اين آيه را بخوانيد:إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ كَانَ مَشْهُودًا يعني همانا نماز فجر، زمان حضور فرشتگان است.

386 ـ عَنْ أَبِي مُوسَى  قَالَ: قَالَ النَّبِيُّ : «أَعْظَمُ النَّاسِ أَجْرًا فِي الصَّلاةِ أَبْعَدُهُمْ فَأَبْعَدُهُمْ مَمْشًى، وَالَّذِي يَنْتَظِرُ الصَّلاةَ حَتَّى يُصَلِّيَهَا مَعَ الإِمَامِ أَعْظَمُ أَجْرًا مِنِ الَّذِي يُصَلِّي، ثمَّ يَنَامُ».)بخارى:651)

ترجمه: ابو موسي اشعري  مي گويد: رسول ‏الله  فرمود: «بيشترين ثواب را در نماز، كساني مي‏برند كه مسير طولاني تري را طي نمايند. (يعني هر اندازه از مسجد دورتر باشند، ثواب بيشتري خواهند برد). و كسي كه منتظر مي ماند تا نماز را با جماعت بخواند از كسي كه نمازش را مي خواند و مي‏خوابد، ثواب بيشتري مي برد».

باب (21): فضيلت حضور در نماز ظهر، در شدت گرما

387 ـ عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ : أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ  قَالَ: «بَيْنَمَا رَجُلٌ يَمْشِي بِطَرِيقٍ، وَجَدَ غُصْنَ شَوْكٍ عَلَى الطَّرِيقِ، فَأَخَّرَهُ، فَشَكَرَ اللَّهُ لَهُ فَغَفَرَ لَهُ». ثمَّ قَالَ: «الشُّهَدَاءُ خَمْسَةٌ: الْمَطْعُونُ، وَالْمَبْطُونُ، وَالْغَرِيقُ، وَصَاحِبُ الْهَدْمِ، وَالشَّهِيدُ فِي سَبِيلِ اللهِ». (بخارى:652)

ترجمه: از ابوهريره  روايت است كه رسول الله  فرمود: «شخصي، شاخة خارداري را در مسير راه ديد، آن را برداشته و به كناري نهاد. خداوند از او خشنود شد و او را مورد مغفرت قرار داد». و بعد افزود : «شهدا  پنج گروه اند: 1 ـ كسي كه در اثر طاعون و وبا، بميرد.  2 ـ كسي كه در اثر اسهال، بميرد. 3 ـ كسي كه در اثر غرق شدن در آب، بميرد. 4 ـ كسي كه زير آوار، فوت نمايد.  5ـ كسي كه در راه الله، كشته شود».

باب (22):پاداش گام برداشتن در راه خدا

388 ـ عن أَنَسٍ : أَنَّ بَنِي سَلِمَةَ أَرَادُوا أَنْ يَتَحَوَّلُوا عَنْ مَنَازِلِهِمْ، فَيَنْزِلُوا قَرِيبًا مِنَ النَّبِيِّ ، قَالَ: فَكَرِهَ رَسُولُ اللَّهِ  أَنْ يُعْرُوا الْمَدِينَةَ، فَقَالَ: «أَلا تَحْتَسِبُونَ آثارَكُمْ». (بخارى:656)

ترجمه: انس  روايت مي كند كه بني سلمه (كه در اطراف مدينه سكونت داشتند) تصميم گرفتند خانه هاي خود را رها كنند و در جوار رسول ‏الله  سكونت نمايند. رسول‏خدا از خالي شدن اطراف مدينه، اظهار ناخوشنودي كرد و فرمود: «مگر شما‌  نمي‏دانيد كه پياده رفتن به مسجد، چقدر ثواب دارد»؟! 

باب (23): فضيلت نماز عشاء با جماعت

389 ـ عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ  قَالَ: قَالَ النَّبِيُّ : «لَيْسَ صَلاةٌ أَثقَلَ عَلَى الْمُنَافِقِينَ مِنَ الْفَجْر وَالْعِشَاءِ، وَلَوْ يَعْلَمُونَ مَا فِيهِمَا لأَتَوْهُمَا وَلَوْ حَبْوًا». (بخارى:657)

ترجمه: ابوهريره  روايت مي كند كه رسول اكرم  فرمود: «هيچ نمازي بر منافقين، دشوارتر از نمازهاي صبح و عشاء نيست. ولي اگر مي‏دانستند كه در اين نمازها چه اجر عظيمي نهفته است، بصورت افتان و خيزان هم كه مي بود، حتماً در آنها، شركت ميكردند».

 

باب (24): فضيلت مساجد و اجر و پاداش كسي كه در مسجد نشسته  ومنتظر نماز باشد

390 ـ عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ ، عَنِ النَّبِيِّ  قَالَ: «سَبْعَةٌ يُظِلُّهُمُ اللَّهُ فِي ظِلِّهِ يَوْمَ لا ظِلَّ إِلا ظِلُّهُ: الإِمَامُ الْعَادِلُ، وَشَابٌّ نَشَأَ فِي عِبَادَةِ رَبِّهِ، وَرَجُلٌ قَلْبُهُ مُعَلَّقٌ فِي الْمَسَاجِدِ، وَرَجُلانِ تَحَابَّا فِي اللَّهِ اجْتَمَعَا عَلَيْهِ وَتَفَرَّقَا عَلَيْهِ، وَرَجُلٌ طَلَبَتْهُ امْرَأَةٌ ذَاتُ مَنْصِبٍ وَجَمَالٍ، فَقَالَ: إِنِّي أَخَافُ اللَّهَ، وَرَجُلٌ تَصَدَّقَ، أَخْفَى حَتَّى لا تَعْلَمَ شِمَالُهُ مَا تُنْفِقُ يَمِينُهُ، وَرَجُلٌ ذَكَرَ اللَّهَ خَالِيًا، فَفَاضَتْ عَيْنَاهُ» (بخارى:660)

ترجمه: ابوهريره  روايت مي كند كه رسول ‏الله  فرمود: «خداوند، هفت گروه را روزي كه هيچ سايه اي جز سايه او وجود ندارد، در زير سايه خود، جاي مي دهد. 1 ـ فرمانرواي عادل.  2 ـ جواني كه در سايه اطاعت و بندگي خدا، رشد يافته باشد. 3 ـ كسي كه همواره دل بسته مسجد باشد. 4 ـ دو مسلماني  كه صرفا بخاطر خوشنودي الله با يكديگردوست باشند و بر اساس آن ،با هم جمع يا از يكديگر جدا مي شوند. 5 ـ كسي كه زني زيبا و صاحب مقام ،او را به فحشاء بخواند ولي او نپذيرد وبگويد: من از خدا مي ترسم. 6 ـ كسي كه با دست راستش طوري صدقه دهد ،كه دست چپش نداند. 7 ـ كسي كه در تنهايي بياد خدا باشد و از ترس او، اشك بريزد».

باب (25): فضيلت رفتن به مسجد

391 ـ عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ  عَنِ النَّبِيِّ  قَالَ: «مَنْ غَدَا إِلَى الْمَسْجِدِ وَرَاحَ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُ نُزُلَهُ مِنَ الْجَنَّةِ كُلَّمَا غَدَا أَوْ رَاحَ». (بخارى:662)

ترجمه: ابوهريره  مي‏گويد: رسول ‏الله  فرمود: «هركس به مسجد رفت و آمد كند، خداوند براي هر رفت و برگشت او، ضيافتي در بهشت تدارك مي بيند».

باب (26): هنگام اقامه نماز فرض، هيچ نماز ديگري صحيح نيست .

 392 ـ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مَالِكٍ ابْنِ بُحَيْنَةَ : أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ  رَأَى رَجُلا وَقَدْ أُقِيمَتِ الصَّلاةُ، يُصَلِّي رَكْعَتَيْنِ، فَلَمَّا انْصَرَفَ رَسُولُ اللَّهِ   لاث بِهِ النَّاسُ، وَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ : «الصُّبْحَ أَرْبَعًا، الصُّبْحَ أَرْبَعًا»؟ (بخارى:663)

ترجمه: عبدالله ابن مالك ابن بُحينه  مي‏گويد: رسول‏ خدا  شخصي را ديد كه پس از گفتن اقامه (براي نماز صبح)، دو ركعت نماز مي‏خواند. وقتي كه نماز تمام شد، مردم اطراف رسول ‏الله  جمع شدند. رسول ‏الله  خطاب به آن شخص، فرمود: «آيا نماز صبح را چهار ركعت مي خواني؟ آيا نماز صبح را چهار ركعت مي خواني»؟ توضيح: منظور رسول ‏الله  اين بود كه هنگام شروع نماز فرض، شركت در آن  لازم است. مترجم

باب (27): شخص بيمار تا چه وقت بايد براي نماز جماعت حاضر شود

393 ـ عَنْ عَائِشَةَ رَضِيَ اللَّه عَنْهَا قَالَتْ: لَمَّا مَرِضَ رَسُولُ اللَّهِ   مَرَضَهُ الَّذِي مَاتَ فِيهِ، فَحَضَرَتِ الصَّلاةُ، فَأُذِّنَ، فَقَالَ: «مُرُوا أَبَا بَكْرٍ فَلْيُصَلِّ بِالنَّاسِ». فَقِيلَ لَهُ: إِنَّ أَبَا بَكْرٍ رَجُلٌ أَسِيفٌ، إِذَا قَامَ فِي مَقَامِكَ لَمْ يَسْتَطِعْ أَنْ يُصَلِّيَ  بِالنَّاسِ، وَأَعَادَ، فَأَعَادُوا لَهُ، فَأَعَادَ الثالِثةَ، فَقَالَ: «إِنَّكُنَّ صَوَاحِبُ يُوسُفَ، مُرُوا  أَبَا بَكْرٍ فَلْيُصَلِّ بِالنَّاسِ». فَخَرَجَ أَبُو بَكْرٍ فَصَلَّى، فَوَجَدَ النَّبِيُّ  مِنْ نَفْسِهِ خِفَّةً، فَخَرَجَ يُهَادَى بَيْنَ رَجُلَيْنِ، كَأَنِّي أَنْظُرُ رِجْلَيْهِ تَخُطَّانِ مِنَ الْوَجَعِ، فَأَرَادَ أَبُو بَكْرٍ أَنْ يَتَأَخَّرَ، فَأَوْمَأَ إِلَيْهِ النَّبِيُّ  أَنْ مَكَانَكَ، ثمَّ أُتِيَ بِهِ حَتَّى جَلَسَ إِلَى جَنْبِهِ، وَكَانَ النَّبِيُّ  يُصَلِّي، وَأَبُو بَكْرٍ يُصَلِّي بِصَلاتِهِ، وَالنَّاسُ يُصَلُّونَ بِصَلاةِ أَبِي بَكْرٍ، فَقَالَ بِرَأْسِهِ: نَعَمْ. وفي رواية: جَلَسَ عَنْ يَسَارِ أَبِي بَكْرٍ، فَكَانَ أَبُوبَكْرٍ يُصَلِّي قَائِمًا. (بخارى:664)

ترجمه: عايشه رضي ‏الله‏ عنها مي‏گويد: رسول خدا  در بيماري وفات، پس از شنيدن صداي اذان، فرمود:«به ابوبكر بگوييد كه امامت نماز را به عهده گيرد».عرض كردم: ابوبكر مرد رقيق القلبي است و اگر در جايگاه شما قرار گيرد، نمي تواند مردم را نماز دهد. رسول الله  بار دوم، سخنش را تكرار كرد. ما نيز همان جواب قبلي را داديم .رسول الله  براي بار سوم، سخنش را تكرار كرد و فرمود: «معلوم مي‏شود كه شما مانند همان زناني هستيد كه يوسف را احاطه كرده بودند، به ابوبكر بگوييد كه نماز را امامت كند». آنگاه، ابوبكر رفت و امامت كرد. در آن اثنا، حال رسول خدا  كمي بهتر شد و با كمك دو نفر، به مسجد تشريف برد. عايشه رضي ‏الله‏ عنها مي گويد: هنوز آن صحنه را از ياد نبرده ام كه پاهاي (مبارك) رسول ‏الله  بدليل ضعف و ناتواني بر زمين كشيده مي شد. وقتي كه چشم ابوبكر به رسول ‏الله  افتاد، خواست خود را كنار كشد اما آنحضرت  با اشاره ،به او فهماند كه همانجا بماند. سپس، او را جلو آوردند. و ايشان در كنار ابوبكر نشست. و نماز گزارد و ابوبكر ادامه نماز را به آنحضرت    اقتدا نمود ومردم به نماز ابوبكر اقتدا نمودند. در روايتي ديگر آمده است كه: پيامبر  سمت چپ  ابوبكر  نشست و ابوبكر  نماز را ايستاده اقامه نمود.

شرح: «إنكن صواحب يوسف» يعني شما مانند زناني هستيد كه يوسف را احاطه كرده بودند، هرچند خطاب بصورت جمع آمده است اما مخاطب آن، عايشه رضي الله عنها است واز سوي ديگر، كلمه  «صواحب»كه  جمع است منظور زليخا ميباشد. و وجه مشابهت آن، در اين بودكه هر يك ، چيزي اظهار مي كرد كه خلاف باطنش بود. زليخا ظاهراً  زنان را مهمان كرده بود تا آنها را پذيرائي كند ولي هدفش، نشان دادن حسن و جمال يوسف بود تا آنها او را معذور بدانند. عايشه رضي الله عنها نيز كه به ظاهر رقت قلب پدرش را مطرح ساخت، منظورش اين بود كه اگر آنحضرت وفات يابد، مردم اين واقعه را به فال بد گيرند و از ابوبكر خوششان نيايد.

394 ـ وعَنْ عَائشَةَ رَضِيَ الله عَنْهَا قَالَتْ: لَمَّا ثَقُلَ النَّبِيُّ  واشْتَدَّ وَجَعُهُ، اسْتَأذَنَ أزْوَاجَهُ أنْ يُمَرَّضّ فِي بَيْتِي، فَأذِنَّ لّهُ. وباقي الحديث تقدم آنفاً. (بخارى:665)

ترجمه: عايشه رضي ‏الله‏ عنها مي‏گويد: هنگامي كه بيماري رسول الله  شدت يافت، از ساير همسرانش اجازه خواست تا ايام بيماري را در خانة من، پرستاري شود. آنها نيز موافقت كردند.

باب (28): آيا امام با كسانيكه حاضر شده اند، نماز بخواند؟ و آيا در روزهاي باراني خطبة جمعه خوانده شود؟

395 ـ عَنْ ابْنِ عَبَّاسٍ رَضِيَ الله عَنْهُمَا: أَنَّهُ خَطَبَ فِي يَوْمٍ ذِي رَدْغٍ، فَأَمَرَ الْمُؤَذِّنَ لَمَّا بَلَغَ حَيَّ عَلَى الصَّلاةِ قَالَ: قُلِ الصَّلاةُ فِي الرِّحَالِ، فَنَظَرَ بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ فَكَأَنَّهُمْ أَنْكَرُوا، فَقَالَ: كَأَنَّكُمْ أَنْكَرْتُمْ هَذَا، إِنَّ هَذَا فَعَلَهُ مَنْ هُوَ خَيْرٌ مِنِّي، -يَعْنِي النَّبِيَّ  -إِنَّهَا عَزْمَةٌ، وَإِنِّي كَرِهْتُ أَنْ أُحْرِجَكُمْ. (بخارى:668)

ترجمه: ابن عباس  در يكي از روزهاي باراني، به ايراد خطبه پرداخت و هنگامي كه مؤذن به حي علي الصلاة (بشتابيد براي نماز)رسيد، ابن عباس  به او دستور داد تا الصلاة في الرحال (نماز را در خانه‏هاي تان بخوانيد) بگويد. با شنيدن اين كلمه، مردم با تعجب، به يكديگر نگاه كردند. ابن عباس   خطاب به آنان فرمود: گويا اين سخن، مورد پسند شما واقع نشد. ولي  كسيكه از من، بهتر بود، (يعني رسول‏الله ) چنين كرد. گرچه حضور شما در نماز جمعه، افضل است ولي من نمي خواهم شما ر ا با مشكل مواجه سازم.

396 ـ عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ  يَقُولُ: قَالَ رَجُلٌ مِنَ الانْصَارِ: إِنِّي لا أَسْتَطِيعُ الصَّلاةَ مَعَكَ،-وَكَانَ رَجُلا ضَخْمًا-فَصَنَعَ لِلنَّبِيِّ  طَعَامًا، فَدَعَاهُ إِلَى مَنْزِلِهِ، فَبَسَطَ لَهُ حَصِيرًا، وَنَضَحَ طَرَفَ الْحَصِيرِ، فَصَلَّى عَلَيْهِ رَكْعَتَيْنِ، فَقَالَ رَجُلٌ مِنْ آلِ الْجَارُودِ لانَسِ بْنِ مَالِكٍ : أَكَانَ النَّبِيُّ  يُصَلِّي الضُّحَى؟ قَالَ: مَا رَأَيْتُهُ صَلاهَا إِلا يَوْمَئِذٍ. (بخارى:670)

ترجمه: انس ابن مالك  مي گويد: شخصي از انصار،كه خيلي فربه و چاق بود، به آنحضرت  گفت، نمي توانم با شما در نماز جماعت، شركت كنم. آنگاه، غذائي تدارك ديد و آنحضرت  را به منزلش دعوت نمود. آنجا، حصيري پهن نمود وروي آن، آب پاشيد. رسول خدا  روي آن، دو ركعت، نماز خواند. مردي از آل جارود، از انس پرسيد: آيا رسول خدا  نماز چاشت، مي خواند؟ جواب داد: غير از آن روز، من نديدم كه بخواند.

باب (29): اگر غذا حاضر شد و وقت نماز نيز فرا رسيد (چه بايد كرد؟)

397 ـ عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ : أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ  قَالَ: «إِذَا قُدِّمَ الْعَشَاءُ فَابْدَءُوا بِهِ قَبْلَ أَنْ تُصَلُّوا صَلاةَ الْمَغْرِبِ وَلا تَعْجَلُوا عَنْ عَشَائِكُمْ». (بخارى:672)

ترجمه: انس ابن مالك  روايت مي كند كه رسول ‏الله  فرمود: «اگر شام قبل از نماز مغرب آماده شد، نخست، شام را با آرامش، بخوريد». (بعد نماز بخوانيد).

باب (30): كسي كه در خانه اش مشغول كاري بوده وهنگام  فرار رسيدن وقت نماز، به مسجد رفته است

398 ـ عَنْ عَائِشَةَ رَضِيَ الله عَنْهَا أَنَّهَا سُئِلَتْ: مَا كَانَ النَّبِيُّ  يَصْنَعُ فِي بَيْتِهِ؟ قَالَتْ: كَانَ يَكُونُ فِي مِهْنَةِ أَهْلِهِ، تَعْنِي خِدْمَةَ أَهْلِهِ، فَإِذَا حَضَرَتِ الصَّلاةُ خَرَجَ إِلَى الصَّلاةِ. (بخارى:676)

ترجمه: عايشه رضي‏ الله‏ عنها مي گويد: از من درباره اموري كه رسول ‏الله  در خانه انجام مي‏داد، سؤال نمودند. جواب دادم: رسول ‏الله  در كارهاي خانه، همسران خود را كمك مي‏كرد. اما به محض اينكه وقت نماز فرا مي رسيد، براي نماز، بيرون مي رفت.

باب (31): امامت مردم، براي آموزش كيفيت نماز پيامبر  

399 ـ عَنْ مَالِكِ بْنِ الْحُوَيْرِثِ  قَالَ: إِنِّي لأُصَلِّي بِكُمْ وَمَا أُرِيدُ الصَّلاةَ، أُصَلِّي كَيْفَ رَأَيْتُ النَّبِيَّ  يُصَلِّي. (بخارى: 677)

ترجمه: از مالك بن حويرث  روايت است كه فرمود: مي خواهم نماز جماعت برگزار نمايم. ولي هدفم، نماز خواندن نيست، بلكه مي خواهم عملاً كيفيت نماز آنحضرت  را به شما نشان دهم.

باب (32): اهل علم و فضل، براي امامت از ديگران شايسته ترند

400 ـ عَنْ عَائِشَةَ رَضِيَ اللَّه عَنْهَا حديث: «مُرُوا أَبَا بَكْرٍ يُصَلِّي بِالنَّاسِ» تَقَدَّمَّ وَفِي هذِهِ الرِّوَايَةِ قَالَتْ: قُلْتُ: إِنَّ أَبَا بَكْرٍ إِذَا قَامَ فِي مَقَامِكَ لَمْ يُسْمِعِ النَّاسَ مِنَ الْبُكَاءِ، فَمُرْ عُمَرَ فَلْيُصَلِّ لِلنَّاسِ، فَقَالَتْ عَائِشَةُ: فَقُلْتُ: لِحَفْصَةَ قُولِي لَهُ إِنَّ أَبَا بَكْرٍ إِذَا قَامَ فِي مَقَامِكَ لَمْ يُسْمِعِ النَّاسَ مِنَ الْبُكَاءِ، فَمُرْ عُمَرَ فَلْيُصَلِّ لِلنَّاسِ، فَفَعَلَتْ حَفْصَةُ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ : «مَهْ إِنَّكُنَّ لانْتُنَّ صَوَاحِبُ يُوسُفَ مُرُوا أَبَا بَكْرٍ فَلْيُصَلِّ لِلنَّاسِ». فَقَالَتْ حَفْصَةُ لِعَائِشَةَ: مَا كُنْتُ لاصِيبَ مِنْكِ خَيْرًا. (بخارى:679)

ترجمه: قبلاً روايت عايشه رضي الله عنها در اين مورد، بيان شد. در اين روايت نيز آمده است كه آنحضرت  در بيماري وفات، فرمود: به ابوبكر بگوييد كه نماز را براي مردم، امامت كند. عايشه رضي الله عنها مي گويد: عرض كردم : اگر ابوبكر در جايگاه شما قرار گيرد، از شدت گريه، نمي تواند صدايش را به مردم برساند. بهتر است به عمر دستور دهيد تا امامت كند. عايشه مي گويد: من به حفصه نيز گفتم كه به رسول خدا  بگويد كه ابوبكر اگر در جاي شما قرار گيرد، از شدت گريه، نمي تواند صدايش را به مردم برساند. بهتر است به عمر دستور  دهيد. حفصه نيز چنين كرد. آنگاه، رسول خدا  فرمود: «شما همان زناني هستيد كه يوسف را احاطه كرده بودند. به ابوبكر بگوييد تا براي مردم، امامت كند». حفصه (كه از عايشه ناراحت شده بود) گفت: هيچگاه از ناحيه تو خيري به من نرسيد. (براي توضيح بيشتر، به حديث شماره 393 مراجعه كنيد).

401 ـ عَنْ أَنَسٍ : أَنَّ أَبَا بَكْرٍ كَانَ يُصَلِّي لَهُمْ فِي وَجَعِ النَّبِيِّ  الَّذِي تُوُفِّيَ فِيهِ، حَتَّى إِذَا كَانَ يَوْمُ الاثْنَيْنِ وَهُمْ صُفُوفٌ فِي الصَّلاةِ، فَكَشَفَ النَّبِيُّ  سِتْرَ الْحُجْرَةِ، يَنْظُرُ إِلَيْنَا وَهُوَ قَائِمٌ، كَأَنَّ وَجْهَهُ وَرَقَةُ مُصْحَفٍ، ثُمَّ تَبَسَّمَ يَضْحَكُ، فَهَمَمْنَا أَنْ نَفْتَتِنَ مِنَ الْفَرَحِ بِرُؤْيَةِ النَّبِيِّ ، فَنَكَصَ أَبُو بَكْرٍ عَلَى عَقِبَيْهِ لِيَصِلَ الصَّفَّ، وَظَنَّ أَنَّ النَّبِيَّ  خَارِجٌ إِلَى الصَّلاةِ، فَأَشَارَ إِلَيْنَا النَّبِيُّ  أَنْ أَتِمُّوا صَلاتَكُمْ، وَأَرْخَى السِّتْرَ، فَتُوُفِّيَ مِنْ يَوْمِهِ. (بخارى:680)

ترجمه: انس  مي گويد: در بيماري وفات رسول ‏الله  ، ابوبكر براي مردم امامت مي‏كرد تا اينكه روز دوشنبه فرا رسيد. در آنروز، در حالي كه مردم صف بسته و مشغول نماز خواندن بودند، رسول ‏الله   پرده اطاق  را كنار زد و در حالي كه ايستاده بود به ما نگاه كرد و تبسم نمود. چهرة مباركش مانند كاغذ، زرد بود. ما با ديدن جمال آنحضرت  از فرط خوشحالي، نزديك بود نماز را رها كنيم. ابوبكر  هم به گمان اينكه رسول ‏الله  براي امامت تشريف مي آورد، آهسته خود را عقب كشيد تا به صف نمازگزاران برسد. اما رسول ‏الله  اشاره كرد كه نمازتان را كامل كنيد. سپس، پرده را پايين انداخت. (با كمال تأسف ) آنحضرت  در همان روز، دارفاني را وداع گفت.

 

باب (33): اگر كسي خواست نماز را براي مردم اقامه كند ولي امام اصلي آمد

402 ـ عَنْ سَهْلِ بْنِ سَعْدٍ السَّاعِدِيِّ : أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ  ذَهَبَ إِلَى بَنِي عَمْرِو بْنِ عَوْفٍ لِيُصْلِحَ بَيْنَهُمْ، فَحَانَتِ الصَّلاةُ، فَجَاءَ الْمُؤَذِّنُ إِلَى أَبِي بَكْرٍ، فَقَالَ: أَتُصَلِّي لِلنَّاسِ فَأُقِيمَ؟ قَالَ: نَعَمْ، فَصَلَّى أَبُو بَكْرٍ، فَجَاءَ رَسُولُ اللَّهِ  وَالنَّاسُ فِي الصَّلاةِ، فَتَخَلَّصَ حَتَّى وَقَفَ فِي الصَّفِّ، فَصَفَّقَ النَّاسُ، وَكَانَ أَبُوبَكْرٍ لا يَلْتَفِتُ فِي صَلاتِهِ، فَلَمَّا أَكْثَرَ النَّاسُ التَّصْفِيقَ الْتَفَتَ، فَرَأَى رَسُولَ اللَّهِ ، فَأَشَارَ إِلَيْهِ رَسُولُ اللَّهِ  أَنِ امْكُثْ مَكَانَكَ، فَرَفَعَ أَبُو بَكْرٍ  يَدَيْهِ، فَحَمِدَ اللَّهَ عَلَى مَا أَمَرَهُ بِهِ رَسُولُ اللَّهِ  مِنْ ذَلِكَ، ثُمَّ اسْتَأْخَرَ أَبُو بَكْرٍ حَتَّى اسْتَوَى فِي الصَّفِّ، وَتَقَدَّمَ رَسُولُ اللَّهِ  فَصَلَّى، فَلَمَّا انْصَرَفَ قَالَ: «يَا أَبَا بَكْرٍ مَا مَنَعَكَ أَنْ تَثْبُتَ إِذْ أَمَرْتُكَ»؟ فَقَالَ أَبُو بَكْرٍ: مَا كَانَ لابْنِ أَبِي قُحَافَةَ أَنْ يُصَلِّيَ بَيْنَ يَدَيْ رَسُولِ اللَّهِ . فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ : «مَا لِي رَأَيْتُكُمْ أَكْثَرْتُمُ التَّصْفِيقَ، مَنْ رَابَهُ شَيْءٌ فِي صَلاتِهِ فَلْيُسَبِّحْ، فَإِنَّهُ إِذَا سَبَّحَ الْتُفِتَ إِلَيْهِ، وَإِنَّمَا التَّصْفِيقُ لِلنِّسَاءِ». (بخارى:684)

ترجمه: سهل بن سعد ساعدي  مي‏گويد: روزي رسول ‏الله  نزد قبيله بني عمرو ابن عوف رفت تا ميان آنان، صلح و آشتي برقراركند. وقت نماز فرا رسيد. مؤذن نزد ابوبكر آمد و گفت: اگر شما امامت مي‏كنيد تا  اقامه ‏گويم.  ابو بكر فرمود: آري.آنگاه، اقامه گفته شد و  ابوبكر نماز را شروع كرد. در آن اثنا، رسول الله  تشريف آورد و از ميان صف‏ها عبور نمود و خود را به صف اول، رساند. مردم دستها را به يكديگر زدند تا ابوبكر را از آمدن آنحضرت  با خبر سازند. اما ابوبكر در حال نماز، به اطراف خود توجه نمي كرد. سرانجام، مردم چندين بار، دست زدند تا اينكه ابوبكر متوجه پيامبر شد. رسول ‏الله  با اشاره به ابوبكر  فهماند كه سَر جايـَت بمان و به نماز ادامه بده. ابوبكر دستهايش را بلند كرد و براي كاري كه رسول خدا او را به آن، امر كرده بود، خدا را سپاس گفت و به صف نمازگزاران پيوست. آنگاه، رسول خدا جلو رفت و امامت كرد. و پس از اتمام نماز، خطاب به ابوبكر فرمود: «اي ابوبكر! وقتي من به تو دستور دادم كه سر جايت بمان، چرا قبول نكردي»؟ ابوبكر  عرض كرد: اي پيامبر گرامي خدا! براي پسر ابو قحافه شايسته نيست كه رسول ‏الله  را امامت  نمايد. بعد از آن، رسول‏الله   خطاب به ساير نمازگزاران فرمود: « چرا شما اينهمه كف زديد؟ هرگاه در اثناء نماز، مشكلي پيش آمد، «سبحان الله» بگوييد. آنگاه، امام متوجه مي شود. كف زدن، مخصوص زنان است».

باب (34): امام براي آن تعيين شده است كه به او اقتدا كنند

403 ـ عَنْ عَائِشَةَ رَضِيَ الله عَنْهَا قَالَتْ: لَمَّا ثَقُلَ النَّبِيُّ  قَالَ: «أَصَلَّى النَّاسُ»؟ قُلْنَا: لا هُمْ يَنْتَظِرُونَكَ، قَالَ: «ضَعُوا لِي مَاءً فِي الْمِخْضَبِ». قَالَتْ: فَفَعَلْنَا، فَاغْتَسَلَ، فَذَهَبَ لِيَنُوءَ، فَأُغْمِيَ عَلَيْهِ، ثُمَّ أَفَاقَ، فَقَالَ : «أَصَلَّى النَّاسُ»؟ قُلْنَا: لا، هُمْ يَنْتَظِرُونَكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ، قَالَ: «ضَعُوا لِي مَاءً فِي الْمِخْضَبِ». قَالَتْ: فَقَعَدَ فَاغْتَسَلَ، ثُمَّ ذَهَبَ لِيَنُوءَ، فَأُغْمِيَ عَلَيْهِ، ثُمَّ أَفَاقَ، فَقَالَ: «أَصَلَّى النَّاسُ»؟ قُلْنَا: لا، هُمْ يَنْتَظِرُونَكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ، فَقَالَ: «ضَعُوا لِي مَاءً فِي الْمِخْضَبِ». فَقَعَدَ، فَاغْتَسَلَ، ثُمَّ ذَهَبَ لِيَنُوءَ، فَأُغْمِيَ عَلَيْهِ، ثُمَّ أَفَاقَ، فَقَالَ: «أَصَلَّى النَّاسُ»؟ فَقُلْنَا: لا، هُمْ يَنْتَظِرُونَكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ، وَالنَّاسُ عُكُوفٌ فِي الْمَسْجِدِ، يَنْتَظِرُونَ النَّبِيَّ  لِصَلاةِ الْعِشَاءِ الاخِرَةِ، فَأَرْسَلَ النَّبِيُّ  إِلَى  أَبِي بَكْرٍ بِأَنْ يُصَلِّيَ بِالنَّاسِ، فَأَتَاهُ الرَّسُولُ فَقَالَ: إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ  يَأْمُرُكَ أَنْ تُصَلِّيَ بِالنَّاسِ، فَقَالَ أَبُو بَكْرٍ وَكَانَ رَجُلاً رَقِيقًا: يَا عُمَرُ، صَلِّ بِالنَّاسِ، فَقَالَ لَهُ عُمَرُ: أَنْتَ أَحَقُّ بِذَلِكَ، فَصَلَّى أَبُو بَكْرٍ تِلْكَ الايَّامَ. (بخارى:687)

ترجمه: ام المومنين ؛عـايشـه رضـي ‏الله‏ عنها؛ مي گويد: هنگامي كه بيماري رسول اكرم  شدت يافت، فرمود: «آيا مردم نماز خواندند»؟ گفتيم: خير، آنها منتظر شما هستند. فرمود: «طشت آبي برايم بياوريد». عايشه مي گويد: طشت آورديم. آنحضرت  غسل كرد و هنگامي كه مي خواست بلند شود، دچار بي‏هوشي شد. وقتي به هوش آمد، فرمود: «آيا مردم نماز خواندند»؟ گفتيم: خير، آنان منتظر شما هستند. رسول ‏الله  دوباره آب خواست و غسل نمود. اما وقتي ‏خواست بلند شود، براي بار دوم، بي‏هوش شد. چند لحظه بعد، وقتي به هوش آمد، پرسيد: «آيا مردم نماز خواندند»؟ گفتيم: خير، آنها منتظر شما هستند. و مردم هم براي نماز عشا در مسجد، منتظر آنحضرت  بودند. رسول ‏الله  كسي را نزد ابوبكر فرستاد تا نماز را برگزار كند. قاصد نزد او رفت و پيام را بايشان رساند. ابو بكر چون مردي رقيق القلب بود، به  عمر  گفت: شما نماز را برگزار كنيد. عمر گفت: شما براي امامت سزاوارتر ايد. اينگونه بود كه ابوبكر در آن روزها، وظيفه خطير امامت را بعهده گرفت.

404 ـ عَنْ عَائِشَةَ رَضِيَ الله عَنْهَا حديث صَلاة النبي  فِي بَيْتِهِ وَهُوَ شَاكٍ تقدم، وفي هذه الرواية قال: «فَإِذَا صَلَّى جَالِسًا فَصَلُّوا جُلُوسًا». (بخارى:688)

ترجمه: حديث عايشه رضي ‏الله‏ عنها دربارة نماز خواندن رسول ‏الله  در خانه، هنگام بيماري، قبلا بيان گرديد. در اين روايت آمده است كه رسول خدا  فرمود: «هرگاه امام، نشسته نماز خواند، شما نيز نشسته نماز بخوانيد».

باب (35): مقتدي چه وقت بايد سجده كند؟

405 ـ عن الْبَرَاءِ بْنِ عَازِبٍ  قَالَ: كَانَ رَسُولُ اللَّهِ  إِذَا قَالَ: «سَمِعَ اللَّهُ لِمَنْ حَمِدَهُ» لَمْ يَحْنِ أَحَدٌ مِنَّا ظَهْرَهُ، حَتَّى يَقَعَ النَّبِيُّ  سَاجِدًا، ثُمَّ نَقَعُ سُجُودًا بَعْدَهُ. (بخارى:690)

ترجمه: براء بن عازب  مي‏گويد: وقتي كه رسول ‏الله  از ركوع بلند مي شد و«سمع الله لمن حمده» مي گفت، هيچ يك از ما كمرش را خم نمي‏كرد و به سجده نمي‏رفت تا زماني كه آنحضرت به سجد نيفتاده بود بلكه پس از اينكه او به سجده مي رفت، ما سجده مي كرديم.

باب (36): گناه كسي كه سرش را قبل از امام، بلند نمايد

406 ـ عن أبي هُرَيْرَةَ عَنِ النَّبِيِّ  قَالَ: «أَمَا يَخْشَى أَحَدُكُمْ أَوْ أَلا يَخْشَى أَحَدُكُمْ إِذَا رَفَعَ رَأْسَهُ قَبْلَ الإِمَامِ، أَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ رَأْسَهُ رَأْسَ حِمَارٍ أَوْ يَجْعَلَ اللهُ صُوْرَتَهُ صُوْرَةَ حِمَارٍ». (بخارى:691)

ترجمه: ابوهريره  مي‏گويد: رسول اكرم  فرمود: «كسي كه سرش را قبل از امام، بلند ‏مي كند، آيا نمي ترسد كه خداوند سرش را به سر الاغ و يا صورتش را به صورت الاغي، تبديل نمايد».

باب (37): امامت برده، غلام آزاد شده و كودك نابالغ

407 ـ عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ  عَنِ النَّبِيِّ  قَالَ: «اسْمَعُوا وَأَطِيعُوا وَإِنِ اسْتُعْمِلَ عليكم حَبَشِيٌّ كَأَنَّ رَأْسَهُ زَبِيبَةٌ». (بخارى:693)

ترجمه: انس ابن مالك  روايت مي كند كه نبي اكرم  فرمود: «از امير خود، بشنويد و اطاعت كنيد اگر چه او برده اي حبشي و سيه فام بوده و سرش به اندازه يك كشمش، كوچك باشد». 

باب (38): اگر امام نماز را كامل نكرد ولي مقتديان نماز را كامل كردند

408 ـ عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ : أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ  قَالَ: «يُصَلُّونَ لَكُمْ، فَإِنْ أَصَابُوا فَلَكُمْ، وَإِنْ أَخْطَئُوا فَلَكُمْ وَعَلَيْهِمْ». (بخارى:694)

ترجمه: ابوهريره  مي‏گويد: رسول ‏الله  فرمود: «اگر امامان شما، براي شما درست و صحيح نماز بخوانند، هم به آنان و هم به شما، پاداش داده مي شود. ولي اگر در نمازشان، اشكالي وجود داشته باشد، شما پاداش خود را دريافت مي كنيد و آنها گناهكار مي شوند».

باب (39): اگر دو نفر، جماعت بخوانند، نفر دوم،  سمت راست امام و مساوي با امام بايستد

409 ـ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ رَضِي اللَّه عَنْهمَا حديث مبيته في بيت خالته قد تقدم وفي هذه الرواية قال: ثُمَّ نَامَ حَتَّى نَفَخَ وَكَانَ إِذَا نَامَ نَفَخَ، ثُمَّ أَتَاهُ الْمُؤَذِّنُ فَخَرَجَ فَصَلَّى وَلَمْ يَتَوَضَّأْ. (بخارى:698)

ترجمه: در اين مورد، قبلاً حديث ابن عباس را روايت كرديم كه ايشان شب را در خانه خاله اش؛ ميمونه؛ گذراند. در اين روايت، علاوه بر آن، آمده كه رسول ‏الله  خواب رفت طوري كه صداي نفسش شنيده مي‏شد. و  معمولاً هر وقت به خواب مي رفت، صداي نفسش بلند مي شد. سپس مؤذن آمد و او را بيدار كرد. آنحضرت   بدون اينكه تجديد وضو نمايد، به مسجد رفت و نماز ‏خواند.

باب (40): طولاني شدن نماز و خارج شدن كسي كه براي كاري عجله داشته باشد

410 ـ عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِاللَّهِ رَضِيَ الله عَنْهُمَا: أَنَّ مُعَاذَ بْنَ جَبَلٍ  كَانَ يُصَلِّي مَعَ النَّبِيِّ ، ثُمَّ يَرْجِعُ فَيَؤُمُّ قَوْمَهُ، فَصَلَّى الْعِشَاءَ، فَقَرَأَ بِالْبَقَرَةِ، فَانْصَرَفَ رجُلٌ، فَكَأَنَّ مُعَاذًا تَنَاوَلَ مِنْهُ، فَبَلَغَ النَّبِيَّ  فَقَالَ: «فَتَّانٌ، فَتَّانٌ، فَتَّانٌ». ثَلاثَ مِرَارٍ أَوْ قَالَ: «فَاتِنًا، فَاتِنًا، فَاتِنًا». وَأَمَرَهُ بِسُورَتَيْنِ مِنْ أَوْسَطِ الْمُفَصَّلِ. 

(بخارى:701)

ترجمه: جابر بن عبد الله  مي‏گويد: معاذ بن جبل  معمولاً نماز عشا را پشت سر رسول اكرم   ادا مي كرد و بعد به مسجد محله خود، مي‏رفت و براي مردم قبيله خود، امامت مي‏كرد. در يكي از شب‏ها، سوره بقره را در نماز عشا قرائت نمود. نماز آنقدر طولاني شد كه يكي از مقتديا‏ن نماز را ترك كرد و رفت. معاذ به او ناسزا گفت. هنگامي كه خبر به گوش آنحضرت  رسيد، خطاب به معاذ فرمود: «مگر تو فتنه گر هستي و مي خواهي مردم را در فتنه بيندازي»؟ و اين جمله را سه بار تكرار نمود. آنگاه، به او توصيه كرد كه دو سوره متوسط از سوره هاي مفصل (از «ق» تا آخر قرآن ) را انتخاب كند و بخواند.

باب (41): امام قراءت را كوتاه و ركوع و سجده را كامل نمايد 

411 ـ عن أبي مَسْعُودٍ : أَنَّ رَجُلاً قَالَ: وَاللَّهِ يَا رَسُولَ اللَّهِ، إِنِّي لأَتَأَخَّرُ عَنْ صَلاةِ الْغَدَاةِ مِنْ أَجْلِ فُلانٍ، مِمَّا يُطِيلُ بِنَا، فَمَا رَأَيْتُ رَسُولَ اللَّهِ  فِي مَوْعِظَةٍ أَشَدَّ غَضَبًا مِنْهُ يَوْمَئِذٍ، ثُمَّ قَالَ: «إِنَّ مِنْكُمْ مُنَفِّرِينَ، فَأَيُّكُمْ مَا صَلَّى بِالنَّاسِ فَلْيَتَجَوَّزْ، فَإِنَّ فِيهِمُ الضَّعِيفَ وَالْكَبِيرَ وَذَا الْحَاجَةِ».          (بخارى:702)

ترجمه: ابومسعود  روايت مي كند كه شخصي نزد رسول اكرم  آمد و گفت: اي رسول خدا! بخدا سوگند، من بدليل اينكه فلاني، نماز را بسيار طولاني مي‏كند، در نماز جماعت صبح، شركت نمي كنم. ابو مسعود  مي‏گويد: من در هيچ يك از سخنرانيها، رسول خدا  را مانند آن روز، خشمگين نديده بودم. آنحضرت  فرمود:«بعضي از شما، مردم را متنفر مي‏كنيد. بنابراين، هركس از شما كه امامت نماز را بعهده گرفت، آنرا مختصر بخواند زيرا در ميان نمازگزاران، افراد ضعيف، پير و كساني كه كار فوري دارند، وجود دارد».

412ـ عن جَابِرٍ  حديث معاذ  وأن النبي قَالَ لَهُ: «فَلَوْلا صَلَّيْتَ بِسَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ وَالشَّمْسِ وَضُحَاهَا وَاللَّيْلِ إِذَا يَغْشَى». (بخارى:705)

ترجمه: حديث معاذ كه جابر آن را روايت كرده بود،  قبلا بيان گرديد.در اين روايت آمده است كه رسول ‏الله  به معاذ فرمود: «چرا از سوره هاي «سبح اسم ربك» و «والشمس وضحاها»  و «والليل اذا يغشي» نمي خواني»؟

باب (42): نماز مختصر، ولي كامل باشد

413 ـ عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ  قَالَ: كَانَ النَّبِيُّ  يُوجِزُ الصَّلاةَ وَيُكْمِلُهَا. (بخارى:706)

ترجمه: انس بن مالك  مي‏گويد: رسول ‏الله  نماز را مختصر، ولي كامل مي‏خواند.

باب (43): مختصر كردن نماز، هنگام شنيدن صداي گرية كودك

414 ـ عَنْ أَبِي قَتَادَةَ : عَنِ النَّبِيِّ  قَالَ: «إِنِّي لأَقُومُ فِي الصَّلاةِ أُرِيدُ أَنْ أُطَوِّلَ فِيهَا، فَأَسْمَعُ بُكَاءَ الصَّبِيِّ، فَأَتَجَوَّزُ فِي صَلاتِي، كَرَاهِيَةَ أَنْ أَشُقَّ عَلَى أُمِّهِ». (بخارى:707)

ترجمه: ابو قتاده  مي‏گويد: نبي اكرم  فرمود:«گاهي كه به نماز مي ايستم، دوست دارم آنرا طولاني بخوانم. در آن اثنا، صداي گرية كودكي به گوشم مي رسد. آنگاه، نماز را مختصر مي خوانم تا باعث آزار مادرش، نشوم».

باب (44): برابر نمودن صفها، هنگام اقامه نماز

415 ـ عن النُّعْمَانِ بْنِ بَشِيرٍ يَقُولُ: قَالَ النَّبِيُّ : «لَتُسَوُّنَّ صُفُوفَكُمْ أَوْ لَيُخَالِفَنَّ اللَّهُ بَيْنَ وُجُوهِكُمْ». (بخارى:717)

ترجمه: نعمان بن بشير مي‏گويد: نبي اكرم  فرمود: «صف‏هاي نمازتان را برابر كنيد و اگر نه، بيم آن مي رود كه خداوند چهرهايتان را مسخ كند». 

باب (45): روكردن امام بسوي نماز گزاران، هنگام برابر كردن صفها

416 ـ عن أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ : أنَّ النَّبِيَّ  قَالَ: «أَقِيمُوا صُفُوفَكُمْ وَتَرَاصُّوا، فَإِنِّي أَرَاكُمْ مِنْ وَرَاءِ ظَهْرِي». (بخارى:719)

ترجمه: انس ابن مالك  مي‏گويد: رسول ‏الله  فرمود: « صف‏هاي نمازتان را راست و منظم كنيد زيرا من از پشت سرم، شما را مي‏بينم».

باب (46): اگر ميان امام و مقتديانش پرده يا ديوار باشد

417 ـ عَنْ عَائِشَةَ رَضِيَ الله عَنْهَا قَالَتْ: كَانَ رَسُولُ اللَّهِ  يُصَلِّي مِنَ اللَّيْلِ فِي حُجْرَتِهِ، وَجِدَارُ الْحُجْرَةِ قَصِيرٌ، فَرَأَى النَّاسُ شَخْصَ النَّبِيِّ ، فَقَامَ أُنَاسٌ يُصَلُّونَ بِصَلاتِهِ، فَأَصْبَحُوا فَتَحَدَّثُوا بِذَلِكَ، فَقَامَ اللَّيْلَةَ الثَّانِيَةَ، فَقَامَ مَعَهُ أُنَاسٌ يُصَلُّونَ بِصَلاتِهِ، صَنَعُوا ذَلِكَ لَيْلَتَيْنِ أَوْ ثَلاثًا، حَتَّى إِذَا كَانَ بَعْدَ ذَلِكَ، جَلَسَ رَسُولُ اللَّهِ  فَلَمْ يَخْرُجْ، فَلَمَّا أَصْبَحَ ذَكَرَ ذَلِكَ النَّاسُ، فَقَالَ: «إِنِّي خَشِيتُ أَنْ تُكْتَبَ عَلَيْكُمْ صَلاةُ اللَّيْلِ». (بخارى:729)

ترجمه: عايشه رضي ‏الله‏ عنها مي گويد: رسول ‏الله  نماز شب را در حجرة خود مي‏خواند و چون ديوارهاي حجره، كوتاه بود و آنحضرت  ديده مي‏شد، بعضي از مردم، خارج از خانه به او اقتدا ‏كردند. هنگام صبح، مردم در مورد آن، با يكديگر، سخن گفتند. شب دوم و سوم نيز چنين شد. بعد از آن، رسول خدا  در خانه نشست و براي نماز، بيرون نيامد. صبح روز بعد، مردم علتش را جويا شدند؟ آنحضرت  فرمود: «ترسيدم از اينكه مبادا نماز شب بر شما فرض گردد».

باب (47): نماز شب

418 ـ وفي الحديث من رواية زَيْدِ بْنِ ثَابِتٍ  زيادة أنه قال:«قَدْ عَرَفْتُ الَّذِي رَأَيْتُ مِنْ صَنِيعِكُمْ، فَصَلُّوا أَيُّهَا النَّاسُ فِي بُيُوتِكُمْ فَإِنَّ أَفْضَلَ الصَّلاةِ، صَلاةُ الْمَرْءِ فِي بَيْتِهِ إِلا الْمَكْتُوبَةَ». (بخارى:731)

ترجمه: حديث فوق، به روايت زيد بن ثابت هم آمده است. و بر آن حديث، اين مطلب افزوده شده است كه رسول خدا  فرمود: «من در اين چند شب، متوجه رفتار شما شدم و نماز خواندنتان را ديدم. پس اي مردم ! در خانه هايتان نماز بخوانيد. زيرا بجز نمازهاي فرض، خواندن ساير نمازها در خانه بهتر است».

http://gmohammade.blogfa.com

 

 


موضوعات مرتبط: 11 کتاب اذان ، أحاديث مختصر صحیح بخاری

تاريخ : چهارشنبه ۱۰ تیر ۱۳۹۴ | ۶:۱۴ ق.ظ | نویسنده : مسافر. |
آداب قاضی
کسى که براى پیروزى فرمان خدا بجنگد مجاهد فى سبیل الله مى‌باشد
اجر و ثواب کمک به مجاهدینى که در راه خدا جهاد مى‌کنند،
عید سعید قربان بر  تمام مسلمین جهان  مبارک باد.1402/4/8
پیام تبریکی مناسبت عید سعید قربان مدیریت بیاناتی فرهنگ اسلامی
تفسیر سورة الروم قسمت 3 از آیه شریفه 14تا19
تفسیر سورة الروم قسمت 2 از آیه شریفه 8تا13
تفسیر سورة الروم قسمت 1 از آیه شریفه 1تا7
تفسیر سورة العنكبوت قسمت 17 از آیه شریفه 67تا69
تفسیر سورة العنكبوت قسمت 16 از آیه شریفه 62تا66
تفسیر سورة العنكبوت قسمت 15 از آیه شریفه 56تا61
تفسیر سورة العنكبوت قسمت 14 از آیه شریفه 51تا55
تفسیر سورة العنكبوت قسمت 13 از آیه شریفه 48تا50
تفسیر سورة العنكبوت قسمت 12 از آیه شریفه 46تا47
تفسیر سورة العنكبوت قسمت 11 از آیه شریفه 43تا45
تفسیر سورة العنكبوت قسمت 10 از آیه شریفه 40تا42
تفسیر سورة العنكبوت قسمت 9 از آیه شریفه 34تا39
تفسیر سورة العنكبوت قسمت 8 از آیه شریفه 29تا33
تفسیر سورة العنكبوت قسمت 7 از آیه شریفه 24تا28
تفسیر سورة العنكبوت قسمت 6 از آیه شریفه 20تا21
لطفا از دیگر مطالب نیز دیدن فرمایید
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.