بیاناتی فرهنگ اسلامی

به صفحه اصلی سایت بیاناتی فرهنگ اسلامی اهل سنت و الجماعت خوش آمدید.

تفسیر سوره بقره قسمت  6 از آیه شریفه  61تا74

مسافر.
بیاناتی فرهنگ اسلامی به صفحه اصلی سایت بیاناتی فرهنگ اسلامی اهل سنت و الجماعت خوش آمدید.

فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز


لطفا از تمام مطالب دیدن فرماییدجزاک الله خیرا.

تفسیر سوره بقره قسمت  6 از آیه شریفه  61تا74

*🌹✍🏻تفسیر سوره بقره قسمت  (6⃣)از آیه شریفه  (61تا74)💐✅*

*📌سوره بقره(🐂) مدنی است،ودارای286 آیه است.📍*
*🌱✍🏻أَعُوْذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيْمِ*
*از شيطان رانده شده به الله پناه میبرم.🌻*

*🌿✍🏻بسم الله الرحمن الرحیم*
*به نام الله بسیار بخشنده و بسیار مهربان.🌼*

*🔍آخرین سخن درس پنجم   تا اینجا بود که
علما گفته‌ اند: در شريعت‌ ما نيز سنت‌ استسقاء (طلب‌ باران) با اظهار عبوديت‌ و ذلت‌ همراه‌ با توبه‌ نصوح، وجود دارد. جمهور علما برآنند كه: بيرون‌ رفتن‌ به‌سوي‌ مصلي‌ و خطبه‌ و نماز جزء سنت‌ استسقاء است، اما حنفي‌ها آن‌ را از سنت‌استسقاء نمي‌دانند زيرا استسقاء از نظر آنان، تنها دعاء است‌ نه‌ چيزي‌ ديگر.🔎*


🌷✏وَإِذْ قُلْتُمْ يَا مُوسَى لَن نَّصْبِرَ عَلَىَ طَعَامٍ وَاحِدٍ فَادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُخْرِجْ لَنَا مِمَّا تُنبِتُ الأَرْضُ مِن بَقْلِهَا وَقِثَّآئِهَا وَفُومِهَا وَعَدَسِهَا وَبَصَلِهَا قَالَ أَتَسْتَبْدِلُونَ الَّذِي هُوَ أَدْنَى بِالَّذِي هُوَ خَيْرٌ اهْبِطُواْ مِصْراً فَإِنَّ لَكُم مَّا سَأَلْتُمْ وَضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ وَالْمَسْكَنَةُ وَبَآؤُوْاْ بِغَضَبٍ مِّنَ اللَّهِ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ كَانُواْ يَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَيَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ الْحَقِّ ذَلِكَ بِمَا عَصَواْ وَّكَانُواْ يَعْتَدُونَ ‏(61)
https://t.me/gmohammaade
🍀↙«و» اي‌ بني‌اسرائيل‌! نعمتم‌ را بر خود در فرود آوردن‌ من‌ و سلوي‌ به‌ يادآوريد؛ «آن‌گاه‌ كه‌» از آن‌ دلتنگ‌ شديد و «گفتيد: اي‌ موسي‌! هرگز تاب‌ تحمل‌ تنها يك‌ خوراك‌ را نداريم‌» به‌سبب‌ تكرار همه‌ روزه‌ و يكنواخت‌ بودن‌ آن‌ و نبود غذاي ‌ديگري‌ با آن‌. بدين‌سان‌ از نعمت‌ روزي‌ پاكيزه‌ و زندگي‌ گوارايي‌ كه‌ داشتيد، ملول‌ و دلتنگ‌ شديد و مشتاق‌ و آرزومند همان‌ زندگي‌ سخت‌ و طاقت ‌فرسايي‌گشتيد كه‌ قبلا بدان‌ خو كرده‌ بوديد «پس‌ از پروردگارت‌ بخواه‌ كه‌ از آنچه‌ زمين‌ ازسبزي‌ و خيار و سير و عدس‌ و پياز مي‌روياند، براي‌ ما برآورد» مراد آنها سبزي‌هاي‌خوردني‌؛ چون‌ نعناع‌ و كرفس‌ و تره‌ و امثال‌ آن‌ بود. بقل: هرگياه‌ بي‌ساقه‌، و شجر: رستني‌هاي‌ داراي‌ ساقه‌ است‌. فوم: سير و به‌ قولي‌ گندم‌ است‌. عدس‌ و پياز هم‌ كه‌معروفند. «موسي‌ گفت: آيا به‌جاي‌ چيز بهتر خواهان‌ چيز پست‌تر هستيد؟» 
*https://t.me/gmohammaade*
🌹↙يعني: چيزهايي‌ را كه‌ از جهات‌ متعددي‌ - چون‌ تغذي، داشتن‌ لذت، رسيدن‌ آنها ازسوي‌ خدا جلّ جلاله بي‌واسطه‌ احدي‌ از مخلوقاتش، حلال‌ بودن‌ آنها بي‌وجود هيچ‌ شبهه‌اي‌ و عدم‌ رنج‌ و سختي‌ در به‌ دست‌ آوردن‌ آنها - بر ساير خوراكي‌ها برتري‌و فضيلت‌ دارند، جانشين‌ چيزهايي‌ مي‌گردانيد كه‌ اين‌ امتيازات‌ را به‌همراه‌ ندارند؟ «پس‌ به‌ شهري‌ فرود آييد» از شهرهاي‌ زراعتي‌. اين‌گونه‌ بود كه‌ خداوند جلّ جلاله به‌آنان‌ اجازه‌ ورود به‌ شهري‌ را داد. ولي‌ به‌ قولي: امر در اينجا براي‌ تعجيز است‌. «كه‌ آنچه‌ را خواسته‌ايد» از سبزي‌ و سير و پياز و غيره‌ «براي‌ شما در آنجا مهيا است‌» ولي‌ همراه‌ با بيم‌ و خواري‌ و حقارت‌ و قتل‌ و قتال‌ «و» البته‌ اين‌ وضع‌ براي‌يهوديان‌ دور از انتظار نيست، بدان‌ جهت‌ كه: «بر پيشاني‌ آنان‌ داغ‌ خواري‌ و ناداري ‌زده‌ شد» و آنان‌ پيوسته‌ در روي‌ زمين‌ پراكنده‌ و آشفته‌ حالند و اگر در قلمرودولت‌ اسلامي‌ به‌سر برند، هم‌ بايد جزيه‌ بپردازند، كه‌ اين‌ نيز نشانه‌ ذلت‌ و خواري‌آنهاست‌ «و به‌ خشمي‌ از سوي‌ خدا بازگشتند» يعني: سزاوار خشم‌ وي‌ شدند.
*https://t.me/gmohammaade*
🌻↙صاحب‌ تفسير «المنير» مي‌گويد: «بايد دانست‌ كه‌ فقر و ذلت‌ و تنگدستي‌ ابدي‌يهود، احساسي‌ درون‌ جوش‌ و ريشه‌دار در اعماق‌ روان‌ آنهاست، يعني‌ آنهاهميشه‌ احساس‌ فقر و ذلت‌ مي‌كنند، حتي‌ اگر مالك‌ تمام‌ گنجينه‌هاي‌ روي‌ زمين‌هم‌ باشند، لذا حسي‌ ريشه‌دار از داشتن‌ كم‌ و كسر و فقدان‌ وزن‌ معنوي‌ و مادي‌، برآنان‌ مسلط است‌ تا بدانجا كه‌ آنان‌ مال‌ دنيا را تا سر حد پرستش‌ دوست‌ دارند و اين ‌امر جز احساس‌ دروني‌ فقر در نهاد آنها، عامل‌ ديگري‌ ندارد. بر پايي‌ دولتي‌ براي ‌يهود به‌ نام‌ دولت‌ «اسرائيل‌» نيز، هيچ‌ تضادي‌ با اين‌ آيه‌ كريمه‌ ندارد زيرا اركان ‌اساسي‌ يك‌ دولت‌ حقيقي، يعني‌ احساس‌ ثبات‌ و استقرار، براي‌ يهود اصلا فراهم‌نيست، چراكه‌ يهوديان‌ دائما فكر مي‌كنند كه‌ اسرائيل‌ در خطر نابودي‌ است‌».

🌷✏«اين‌» داستان‌ ننگين‌ ذلت‌ در حيات‌ ملت‌ يهود «بدان‌ سبب‌ بود كه‌ آنان‌ به‌ آيات ‌الهي‌ كفر مي‌ورزيدند و پيامبران‌ را به‌ناحق‌ مي‌كشتند، اين‌ از آن‌ روي‌ بود كه‌ سركشي ‌نموده‌ و از حد درمي‌گذشتند» يعني: آنچه‌ از داستان‌ ننگين‌ و ذلت‌بار در حيات‌ ملت‌ يهود گذشته‌ است‌ و آنچه‌ كه‌ بعدا هم‌ از روند بي‌پايان‌ ذلت‌ و در بدري‌ بر سرشان‌مي‌آيد؛ فقط به‌سبب‌ كفرشان‌ به‌ خدا جلّ جلاله و كشتن‌ انبياي‌ الهي‌ چون‌ شعيب‌ و زكريا و يحيي: است‌. آنان‌ با علم‌ و باور به‌ اين‌ امر كه‌ كشتن‌ ايشان‌ ظالمانه‌ است، مرتكب‌ اين‌ جنايت‌ هولناك‌ شدند و توطئه‌ قتل‌ عيسي علیه السلام را نيز چيدند كه‌خداوند جلّ جلاله او را به‌سوي‌ خود برد و از نيرنگ‌ آنان‌ رهانيد. در حديث‌ شريف‌ به‌روايت‌ ابن‌مسعود رضی الله عنه آمده‌ است‌ كه‌ رسول‌ خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: «أشد الناس‌ عذاباً يوم‌القيامة‌ رجل‌ قتله‌ نبي، أو قتل‌ نبياً، وإمام‌ ضلالة، وممثل‌ من‌ الممثلين‌: سخت‌ترين‌مردم‌ از روي‌ عذاب‌ در روز قيامت: مردي‌ است‌ كه‌ پيامبري‌ او را كشته، يا اوپيامبري‌ را كشته‌ باشد و پيشواي‌ گمراهي‌ و تصويرگري‌ از تصويرگران‌ است‌».

 

🌺✏إِنَّ الَّذِينَ آمَنُواْ وَالَّذِينَ هَادُواْ وَالنَّصَارَى وَالصَّابِئِينَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ وَعَمِلَ صَالِحاً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ وَلاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ ‏(62)

🌻✏«درحقيقت‌ كساني‌ كه‌ ايمان‌ آوردند» يعني: رسالت‌ رسول‌ خاتم‌ صلّی الله علیه و آله و سلّم را تصديق‌كرده‌ و از جمله‌ پيروان‌ ايشان‌ شدند «و كساني‌ كه‌ يهودي‌ شدند»بعضي‌ گفته‌اند: معناي‌ (هادوا)، «تابوا» است، يعني: كساني‌كه‌ از پرستش‌ گوساله‌ توبه‌ كردند «ونصاري‌» يعني: مسيحيان‌. نصاري‌ نسبتي‌ به‌ سوي‌ «ناصره‌» است‌ كه‌ قريه‌اي‌ در فلسطين‌ مي‌باشد و مسيح علیه السلام از آن‌ قريه‌ بود. يا از آن‌ رو نصاري‌ ناميده‌ شدند كه‌مسيح علیه السلام را نصرت‌ و ياري‌ دادند «و صائبان‌» قومي‌اند كه‌ از دين‌ يهود و نصاري‌خارج‌ شده‌ و فرشتگان‌ را پرستش‌ كردند و بقايايي‌ از آنان‌ هنوز در عراق‌ وجوددارند. طبري‌ مي‌گويد: «هر كس‌ از ديني‌ به‌ دين‌ ديگري‌ برگشت، صائبي‌ ناميده‌مي‌شود؛ همانند مرتدان‌ از اسلام‌». اما ابن‌ كثير مي‌گويد: «قوي‌ترين‌ قول‌ دراين‌باره‌ - والله اعلم‌ - قول‌ مجاهد و موافقان‌ وي‌ و وهب‌ بن‌ منبه‌ است‌ كه‌ مي‌گويند: صائبين‌ گروهي‌ هستند كه‌ نه‌ بردين‌ يهودند و نه‌ بردين‌ نصاري‌ و مجوس‌ و مشركان، بلكه‌ گروهي‌ اند كه‌ بر فطرت‌ خويش‌ باقي‌ بوده‌ و دين‌ معين‌ و مشخصي‌ ندارند». 

🌺✏«هر كس‌» از گروه‌هاي‌ چهارگانه‌ ياد شده‌ «كه‌» در زمان‌ پيامبر ما صلّی الله علیه و آله و سلّم «به‌ خدا وروز بازپسين‌ ايمان‌ آورده‌ و كار شايسته‌ كرده‌باشد، پاداششان‌ نزد خداوند محفوظ است‌و نه‌ بيمي‌ بر آنهاست‌ و نه‌ اندوهناك‌ مي‌شوند» از ابن‌ عباس‌ رضی الله عنهما روايت‌ شده‌ است‌ كه‌فرمود: خداوند جلّ جلاله بعد از آن، اين‌ آيه‌ را نازل‌ فرمود: (وَمَن يَبْتَغِ غَيْرَ الإِسْلاَمِ دِيناً فَلَن يُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِي الآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ ‏) (و هركه‌ جز اسلام‌ ديني‌ (ديگر) بجويد، هرگز از وي‌ پذيرفته‌ نمي‌شود و در آخرت‌ از زيانكاران‌ است) «85/3».

🌷✏مفسران‌ در بيان‌ سبب‌ نزول‌ آيه‌ كريمه‌ گفته‌اند: اين‌ آيه‌ درباره‌ سلمان‌ فارسي‌ رضی الله عنه نازل‌ شد زيرا هنگامي‌ كه‌ او داستان‌ ياران‌ فارسي‌ خود را به‌ رسول‌ خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم بيان‌كرد و گفت: آنان‌ اهل‌ نماز و نيايش‌ بودند و انتظار بعثت‌ شما را مي‌كشيدند. رسول‌ خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم  فرمودند: «آنان‌ در دوزخند». سلمان‌ رضی الله عنه از اين‌ امر سخت‌اندوهگين‌ گشت‌. و چون‌ اين‌ آيه‌ نازل‌ شد، گفت: «گويي‌ كوهي‌ را از سرم‌برداشتند». ابن‌كثير مي‌گويد: «اين‌ آيه‌ با روايت‌ بالا كه‌ از ابن‌ عباس‌ رضی الله عنه نقل‌ شده،هيچ‌ منافاتي‌ ندارد زيرا روايت‌ ابن‌عباس‌ رضی الله عنه ناظر براين‌ معني‌ است‌ كه‌ بعد از بعثت‌رسول‌ خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم از هيچ‌كس‌ هيچ‌ راه‌ و روش‌ و عملي‌ جز آنچه‌ كه‌ موافق‌ با شريعت‌محمدي‌ صلّی الله علیه و آله و سلّم باشد، پذيرفته‌ نيست، اما قبل‌ از بعثت‌ رسول‌ خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم حكم‌ اين‌ است‌كه: هر كس‌ در زمان‌ خود از پيامبر زمانش‌ پيروي‌ كرده‌باشد، او از اهل‌ هدايت‌ ونجات‌ است‌».

 

🌷✏وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَكُمْ وَرَفَعْنَا فَوْقَكُمُ الطُّورَ خُذُواْ مَا آتَيْنَاكُم بِقُوَّةٍ وَاذْكُرُواْ مَا فِيهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ ‏(63)

🌺↙«و به‌ياد آريد» اي‌ يهود «آن‌گاه‌ كه‌ از شما پيماني‌ محكم‌ گرفتيم‌» بر اين‌ كه‌ به ‌آنچه‌ در تورات‌ بر شما مشروع‌ كرده‌ايم‌ عمل‌ كنيد و به‌ پيامبران‌ الهي‌ كه‌ به‌ رسالت ‌مبعوث‌ مي‌گردند، ايمان‌ آوريد «و طور را بر فراز شما افراشتيم‌» طور: نام‌ كوهي‌است‌ كه‌ خداوند جلّ جلاله در آن‌ با موسي علیه السلام سخن‌ گفت‌. بسياري‌ از مفسران‌ نوشته‌اند كه: چون‌ موسي علیه السلام از ميقات‌ (وعده‌گاه) الهي‌ در طور بازگشت‌ و الواح‌ تورات‌ رابا خود آورد، به‌ بني‌اسرائيل‌ گفت: الواح‌ را بگيريد و بدانها عمل‌ كنيد. اما آنان‌گفتند: به‌ آنها عمل‌ نمي‌كنيم، مگر اين‌ كه‌ خداوند درباره‌ آنها با ما نيز همچون‌ توسخن‌ بگويد. پس‌ خداوند  جلّ جلاله به‌ فرشتگان‌ فرمان‌ داد تا كوهي‌ از كوههاي‌ فلسطين‌را كه‌ طول‌ آن‌ يك‌ فرسنگ‌ و به‌اندازه‌ اردوگاه‌ يهود بود، از جا بركنده‌ و چون‌ سايباني‌ بر بالاي‌ سرشان‌ قرار دهند، آن‌گاه‌ به‌ آنان‌ گفته‌ شد: «آنچه‌ را به‌ شماداده‌ايم، به‌ جد و جهد» يعني: با عزمي‌ استوار و محكم‌ «بگيريد» و تعهد بسپاريدكه‌ آن‌ را به‌كناري‌ نيفگنيد، در غير اين‌ صورت‌؛ كوه‌ بر سر شما فرود مي‌آيد. دراين‌ هنگام، بني‌ اسرائيل‌ از سر توبه، براي‌ خدا جلّ جلاله به‌ سجده‌ در افتادند و با تعهد به‌اين‌ پيمان، تورات‌ را گرفتند.

🌻✏نقل‌ است‌ كه‌ سجده‌ آنان‌ بر نيمه‌ بدنشان‌ بود زيرا از بيم‌ آن‌ كه‌ مبادا كوه‌ برسرشان‌ بيفتد، طوري‌ به‌ سجده‌ در افتادند كه‌ نيمي‌ از بدنشان‌ در سجده‌ و نيم‌ ديگرآن‌ در حال‌ نگريستن‌ به‌سوي‌ كوه‌ بود و چون‌ خداي‌ عزوجل‌ آنان‌ را از آن‌ عذاب‌رهانيد، با خود گفتند: سجده‌اي‌ بهتر از اين‌ سجده‌ نيست‌ زيرا خداوند جلّ جلاله آن‌ راپذيرفت‌! و بعد از آن‌ نيز بر يك‌ طرف‌ بدن‌ خويش‌ سجده‌ مي‌كردند.

🌻✏«و آنچه‌ را در آن‌ است، به‌خاطر بسپاريد» مراد اين‌ است‌ كه‌ تورات‌ را حفظ كنيد تا آن‌ را بدانيد و بدان‌ عمل‌ كنيد «باشد كه‌ به‌ تقوا گراييد» و با عمل‌ به‌ تورات، ازآتش‌ دوزخ‌ يا از گناهان‌ وارهيد. آري‌! هدف‌ از فروفرستادن‌ كتابهاي‌ الهي‌ عمل‌بدانهاست‌ بنابراين، صرف‌ ترتيل‌ و ترنم‌ به‌ الفاظ قرآن‌ بدون‌ انديشيدن‌ در اندرزها وعمل‌ به‌ احكام‌ آن، مفيد فايده‌اي‌ نيست، چنان‌كه‌ در حديث‌ شريف‌ به‌ روايت‌ابوسعيد خدري‌ رضی الله عنه آمده‌ است‌ كه‌ رسول‌ خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: «إن‌ من‌ شر الناس‌ رجلاً فاسقاً يقرأ القرآن، لايرعوي‌ إلى‌ شي‌ء منه‌: بي‌گمان‌ از بدترين‌ مردم، فاسقي‌ است‌كه‌ قرآن‌ را مي‌خواند و در برابر چيزي‌ از آن‌ باز نمي‌ايستد». يعني: خواندن‌ قرآن ‌در او هيچ‌ تكان‌ و تأثيري‌ ايجاد نمي‌كند.

 

🌷✏ثُمَّ تَوَلَّيْتُم مِّن بَعْدِ ذَلِكَ فَلَوْلاَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لَكُنتُم مِّنَ الْخَاسِرِينَ ‏(64)

🌺↙«سپس‌ شما» اي‌ يهوديان‌! «بعد از آن‌» دادن‌ پيمان‌ «اعراض‌ كرديد» يعني: از پيماني‌ كه‌ از شما گرفته‌ شد، روي‌ گردانديد «و اگر فضل‌ خدا و رحمت‌ او بر شمانبود» به‌ اين‌ كه‌ شما را مورد لطف‌ و رحمت‌ خويش‌ قرار داد و توبه‌ كرديد «مسلما از زيانكاران‌» يعني: از بازندگان‌ سعادت‌ دنيا و آخرت‌ «بوديد».

 

🌹✏وَلَقَدْ عَلِمْتُمُ الَّذِينَ اعْتَدَواْ مِنكُمْ فِي السَّبْتِ فَقُلْنَا لَهُمْ كُونُواْ قِرَدَةً خَاسِئِينَ ‏(65)

🌺✏«و كساني‌ از شما را كه‌ در روز شنبه‌ تجاوز كردند، خوب‌ شناختيد» آنان‌ يهوديان ‌قريه‌ «أيله‌» بودند كه‌ حرمت‌ روز شنبه‌ را با نيرنگ‌ شكستند زيرا يهوديان‌ در روزشنبه‌ به‌ تعطيل‌ نمودن‌ كارها مأمور بودند، اما براي‌ گريز از اين‌ حكم، حيله‌اي ‌طراحي‌ كرده‌ و در آن‌ به‌ شكار ماهي‌ پرداختند، كه‌ داستانشان‌ در سوره‌ اعراف ‌(آيات‌ 166 - 162 ) به‌ تفصيل‌ مي‌آيد. «پس‌ به‌ آنان‌ گفتيم: بوزينگاني‌ طردشده‌ باشيد» يعني: به‌ بوزينه‌ مسخ‌ شويد، در حالي‌كه‌ حقير و ذليل‌ و بي‌ارزش‌ هستيد. بنابراين، جزاي‌ آنان‌ اين‌ بود كه‌ به‌ مرتبه‌ حيواني‌ محض‌ تنزل‌ كرده‌، بدون‌ عقل‌ وانديشه‌ زندگي‌ كنند و همچون‌ بوزينگان‌ در شهوات‌ خويش‌ فرو روند.

🌷✏جمهور مفسران‌ بر آنند كه: صورتهايشان‌ مسخ‌ شد و در شكل‌ و صورت‌ بوزينه‌شدند. گفتني‌ است‌؛ كسي‌ كه‌ مسخ‌ مي‌شود، نمي‌تواند بيش‌ از سه‌ روز بخورد، بياشامد و زندگي‌ كند. ابن‌كثير مي‌گويد: «صحيح‌ آن‌ است‌ كه‌ مسخ‌ آنان‌ هم‌صوري‌ و هم‌ معنوي‌ بود - والله اعلم‌».

 

🌻✏فَجَعَلْنَاهَا نَكَالاً لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهَا وَمَا خَلْفَهَا وَمَوْعِظَةً لِّلْمُتَّقِينَ ‏(66)

🌺✏«و ما آن‌ را» يعني: قريه‌ «أيله‌» را كه‌ مردم‌ آن‌ از فرمان‌ خدا  جلّ جلاله تجاوز كردند «نكالي‌ گردانيديم‌» نكال: هشدار و عبرت‌ است‌ «براي‌ قومي‌ كه‌ پيشاپيش‌ آن‌ قريه‌بودند» يعني: براي‌ مردمي‌ كه‌ در آن‌ زمان‌ مي‌زيستند «و آن‌ قوم‌ كه‌ پس‌ از آنان‌آيند» در زمانهاي‌ آينده‌ «و آن‌ را پندي‌» و هشداري‌ «براي‌ پرهيزكاران‌» كه‌ پس‌ ازآنان‌ تا روز قيامت‌ مي‌آيند «گردانيديم‌». در حديث‌ شريف‌ به‌ روايت‌ ابوهريره‌ رضی الله عنهآمده‌ است‌ كه‌ رسول‌ خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: «لا ترتكبوا ما ارتكبت‌ اليهود فتستحلوا محارم‌ الله بأدنى‌ الحيل‌: مرتكب‌ اعمال‌ يهود نشويد، كه‌ محارم‌ الهي‌ را با كمترين‌حيله‌اي‌ حلال‌ بشماريد».

 

🌷✏وَإِذْ قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ إِنَّ اللّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تَذْبَحُواْ بَقَرَةً قَالُواْ أَتَتَّخِذُنَا هُزُواً قَالَ أَعُوذُ بِاللّهِ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْجَاهِلِينَ ‏(67)

🌹↙«و» اي‌ بني‌اسرائيل‌! اين‌ نعمت‌ ما را بر خود به‌ياد آوريد كه‌ در قضيه‌ قتل‌ آن ‌يهودي‌ براي‌ شما عادت‌ را خرق‌ كرديم‌؛ «هنگامي‌ كه‌ موسي‌ به‌ قومش‌ گفت: خدا به‌شما فرمان‌ مي‌دهد كه‌ ماده‌گاوي‌ را سر ببريد».

🌺✏در ميان‌ بني‌اسرائيل‌ مرد عقيمي‌ بود كه‌ ثروت‌ كلاني‌ داشت‌ و تنها وارثش ‌برادرزاده‌اش‌ بود، پس‌ برادرزاده‌اش‌ به‌ انديشه‌ تصاحب‌ آن‌ ثروت، شبانگاه‌ او راكشت‌ و جسدش‌ را به‌ محله‌اي‌ انداخت‌ و فرداي‌ آن‌ عليه‌ اهل‌ آن‌ محل‌ ادعا كردكه‌ آنان‌ قاتل‌ اويند، كشمكش‌ ميانشان‌ بالا گرفت‌ و نزديك‌ بود كار به‌ درگيري ‌مسلحانه‌ بكشد، در اين‌ هنگام‌ خردمندانشان‌ گفتند: چرا بر يك‌ديگر اسلحه ‌مي‌كشيد و خون‌ يك‌ديگر را مي‌ريزيد، در حالي‌ كه‌ پيامبر خدا در ميان‌ شماست‌؟ پس‌ نزد موسي علیه السلام به‌ داوري‌ رفتند. و خداوند جلّ جلاله براي‌ روشن ‌شدن‌ حقيقت‌ فرمان‌ داد كه‌ گاوي‌ را ذبح‌ كنند... ولي‌ آنان‌ به‌ موسي علیه السلام «گفتند: آيا ما را ريشخند مي‌كني‌؟ گفت: پناه‌ مي‌برم‌ به‌ خدا كه‌ از جاهلان‌ باشم‌» يعني: چگونه‌ كاري‌ را به‌خداوند متعال‌ نسبت‌ مي‌دهم‌ كه‌ او بدان‌ فرمان‌ نداده‌است‌؟ اين‌ كاري‌ است‌ كه ‌ممكن‌ است‌ فقط جاهلان‌ آن‌ را مرتكب‌ شوند؟ اين‌ كار بيهوده‌ چه سان‌ از كسي‌چون‌ من‌ كه‌ از عقلا هستم‌ سر مي‌زند؟.

 

🌻✏قَالُواْ ادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُبَيِّن لّنَا مَا هِيَ قَالَ إِنَّهُ يَقُولُ إِنَّهَا بَقَرَةٌ لاَّ فَارِضٌ وَلاَ بِكْرٌ عَوَانٌ بَيْنَ ذَلِكَ فَافْعَلُواْ مَا تُؤْمَرونَ ‏(68)

🌺✏«گفتند: از پروردگارت‌ براي‌ ما بخواه‌ كه‌ چگونگي‌ آن‌ گاو را بر ما روشن‌ كند. گفت: مي‌فرمايد آن‌ گاوي‌ است‌ نه‌ پير» فارض: مسن‌ و پير «و نه‌ بكر» بكر: گاو خردسالي‌است‌ كه‌ هنوز آبستن‌ نشده‌باشد «ميانسال‌ بينابين‌» در ميان‌ پيري‌ و جواني‌ است‌. وآن‌ گاوي‌ است‌ كه‌ يك‌ يا دو شكم‌ زاييده‌باشد «پس‌ آنچه‌ دستور يافته‌ايد، انجام‌دهيد» اين‌ تكرار فرمان‌ به‌ ذبح‌ گاو، توبيخي‌ برايشان‌ دربرابر سرسختي‌ و لجاجتشان ‌بود. ابن‌عباس‌ رضی الله عنه مي‌گويد: «اگر آنان‌ در همان‌ آغاز، فرمان‌ را انجام‌ مي‌دادند وهر گاوي‌ را ذبح‌ مي‌كردند، اين‌ كار از آنان‌ پذيرفته‌ مي‌شد، ولي‌ بر خود سخت‌گرفتند و خداي‌ عزوجل‌ هم‌ بر آنان‌ سخت‌ گرفت‌».

 

🌷✏قَالُواْ ادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُبَيِّن لَّنَا مَا لَوْنُهَا قَالَ إِنَّهُ يَقُولُ إِنّهَا بَقَرَةٌ صَفْرَاء فَاقِعٌ لَّوْنُهَا تَسُرُّ النَّاظِرِينَ ‏(69)

🌷✏«گفتند: از پروردگارت‌ بخواه‌ براي‌ ما روشن‌ كند كه‌ رنگش‌ چگونه‌ است‌؟» اين‌ سؤال‌آنان‌ بيانگر بازگشتشان‌ به‌ سختگيري‌ عادتي‌ و هميشگي‌شان‌ مي‌باشد. خداوندبزرگ‌ هم‌ در پاسخ‌ آنان‌ نگفت‌ كه‌ طرح‌ اين‌ سؤال‌ ضرورتي‌ ندارد، بلكه‌ شرط ديگري‌ را بر آنان‌ الزام‌ كرد، كه‌ برآوردن‌ آن، دست‌يابي‌ به‌ گاوي‌ با آن‌ صفت‌ رامشكل‌ مي‌ساخت، و اين‌ شرط جديد، مجازاتي‌ براي‌ آنان‌ در برابر تعنت‌ وسختگيري‌شان‌ بود، پس‌ موسي علیه السلام «گفت‌»؛ خداوند بزرگ‌ «مي‌فرمايد: آن ‌ماده ‌گاوي‌ است‌ زرد، يك‌دست‌ و روشن‌» كه‌ در آن‌ هيچ‌ آميزه‌اي‌ از رنگ‌ ديگري‌نيست‌ «كه‌ رنگش‌ بينندگان‌ را شاد مي‌كند» و شگفت‌زده‌ مي‌سازد.

 

🌹↙قَالُواْ ادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُبَيِّن لَّنَا مَا هِيَ إِنَّ البَقَرَ تَشَابَهَ عَلَيْنَا وَإِنَّا إِن شَاء اللَّهُ لَمُهْتَدُونَ ‏(70)

🌹↙اما آنان‌ باز هم‌ از گمراهي‌شان‌ دست‌ برنداشته، بلكه‌ به‌ سختگيري‌ ذاتي‌ خويش‌برگشتند و «گفتند: از پروردگارت‌ بخواه‌ تا بر ما روشن‌ كند كه‌ آن‌ چگونه‌ گاوي‌ است‌؟زيرا چند و چون‌ اين‌ ماده‌گاو بر ما مشتبه‌ شده‌» يعني: چون‌ گاوهاي‌ داراي‌ رنگ‌ زردخالص‌ فراوانند، لذا خود آن‌ گاو معين‌ بر ما پوشيده‌ مانده‌ و نمي‌دانيم‌ كدامين‌گاو، مورد نظر پروردگار ماست‌؟ «و ما ان‌شاءالله حتما هدايت‌ خواهيم‌ شد» درصورتي‌كه‌ براي‌ ما در اين‌ باره‌ توضيح‌ بيشتري‌ داده‌ شود.

 

🌻✏قَالَ إِنَّهُ يَقُولُ إِنَّهَا بَقَرَةٌ لاَّ ذَلُولٌ تُثِيرُ الأَرْضَ وَلاَ تَسْقِي الْحَرْثَ مُسَلَّمَةٌ لاَّ شِيَةَ فِيهَا قَالُواْ الآنَ جِئْتَ بِالْحَقِّ فَذَبَحُوهَا وَمَا كَادُواْ يَفْعَلُونَ ‏(71)

🌹✏«گفت‌» موسي علیه السلام «وي‌» يعني: خداوند متعال‌ «مي‌فرمايد: درحقيقت‌ آن ‌ماده‌گاوي‌ است‌ كه‌ نه‌ ذلول‌ است‌» ذلول: گاوي‌ است‌ كه‌ كار، آن‌ را ضعيف‌ و رنجورنگردانيده‌ «تا زمين‌ را شيار كند» براي‌ كشت‌ «و نه‌ كشتزار را آبياري‌ كند» يعني: ازحيوانات‌ آبكش‌ نيز نيست‌ كه‌ در كشيدن‌ آب‌ كشاورزي‌ به‌كار گرفته‌ شود «تندرست‌»بي‌عيب‌ و «يكرنگ‌ است‌» كه‌ جز زرد خالص، هيچ‌ لكه‌ و رگه‌اي‌ ازرنگ‌ ديگري‌ بر پوست‌ آن‌ نيست‌. «گفتند: اينك‌ سخن‌ درست‌ آوردي‌» يعني: هم‌اكنون‌ اوصاف‌ آن‌ را براي‌ ما به‌ خوبي‌ روشن‌ ساختي‌ و حقيقتي‌ را براي‌ ما بيان‌كردي‌ كه‌ مي‌بايد دربرابر آن‌ درنگ‌ كرد. «پس‌ آن‌ را سر بريدند». نقل‌ است‌ كه‌گاو موصوف‌ به‌ اين‌ صفات‌ را برابر با پركردن‌ پوست‌ آن‌ از زر خالص‌ به‌ دست ‌آوردند و با ذبح‌ آن، فرماني‌ را اجرا كردند كه‌ در اصل‌ آسان‌ و گشاده‌ بود، اما آنان‌ خود نحوه‌ اجراي‌ آن‌ را بر خويشتن‌ تنگ‌ و مشكل‌ ساختند. اين‌ سخنشان‌ كه: (اينك‌ سخن‌ درست‌ آوردي) نيز درواقع‌ از روي‌ تعنت‌ و سركشي‌ بود زيرا موسي علیه السلام از همان‌ اول، فرمان‌ الهي‌ را برايشان‌ روشن‌ ساخته‌ بود و سخن‌ درست‌آورده‌ بود. «و نزديك‌ بود كه‌ اين‌ كار را نكنند» به‌دليل‌ نيافتن‌ گاوي‌ با آن‌ اوصاف، يا بالابودن‌ بهاي‌ آن، يا از ترس‌ رسوايي‌ و افشاشدن‌ قاتل‌، آن‌ همه‌ بهانه‌هاي‌ بني‌اسرائيلي‌ را تراشيدند. در حديث‌ شريف‌ به‌ روايت‌ ابوهريره‌ رضی الله عنه از رسول‌ خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم آمده‌ است‌ كه‌ فرمودند: «اگر بني‌اسرائيل‌ نمي‌گفتند: ما ان‌شاءالله حتما راهياب‌ خواهيم‌ شد؛ هرگز به‌ يافتن‌ آن‌ گاو موفق‌ نمي‌شدند و اگر در همان‌ آغاز كار، گاوي‌ از گاوها را مي‌گرفتند و ذبح‌ مي‌كردند، يقينا از آنان‌ پذيرفته‌ مي‌شد، ولي‌ برخود سخت‌ گرفتند و خداوند جلّ جلاله هم‌ بر آنان‌ سخت‌ گرفت‌».

🌼✏از اين‌ آيات‌ دانسته‌ مي‌شود كه: سخت‌گيري‌ در دين‌ و اصرار و پافشاري‌ برسؤال‌كردن‌ بسيار در امور ديني، كار پسنديده‌اي‌ نيست، چنان‌كه‌ در حديث‌ شريف‌ به‌روايت‌ مسلم‌ از سعد بن‌ ابي‌ وقاص‌ رضی الله عنه آمده‌ است‌ كه‌ رسول‌ خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم  فرمودند: «إن‌ أعظم‌ المسلمين‌ في ‌المسلمين‌ جرماً من‌ سأل‌ عن‌ شي‌ء لم‌ يحرم‌ على‌ المسلمين، فحرم ‌عليهم‌ من‌ أجل‌ مسألته‌: همانا بزرگترين‌ مسلمانان‌ از نظر جرم‌ بر مسلمانان، كسي‌است‌ كه‌ از چيزي‌ سؤال‌ كند كه‌ آن‌ چيز بر مسلمانان‌ حرام‌ نگرديده، ولي‌ به‌ سبب ‌سؤال‌ وي، بر آنان‌ حرام‌ شده‌ است‌».

 

🌺✏وَإِذْ قَتَلْتُمْ نَفْساً فَادَّارَأْتُمْ فِيهَا وَاللّهُ مُخْرِجٌ مَّا كُنتُمْ تَكْتُمُونَ ‏(72)

🌷✏«و به‌ياد آريد» اي‌ يهوديان‌! «كه‌ چون‌ شخصي‌ را كشتيد و درباره‌ او به‌ ستيزه‌» وكشمكش‌ با يك‌ديگر «پرداختيد» به‌ گونه‌اي‌ كه‌ هريك‌ از شما جنايت‌ را از خود دفع‌ و به‌ ديگري‌ نسبت‌ مي‌داد، كه‌ قاتل‌ اوست‌ نه‌ من‌ «و خداوند آشكاركننده‌ چيزي ‌است‌ كه‌ پنهان‌ مي‌ساختيد» در ميان‌ خود از قضيه‌ آن‌ قتل‌ ناحق‌.

 

🌹↙فَقُلْنَا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِهَا كَذَلِكَ يُحْيِي اللّهُ الْمَوْتَى وَيُرِيكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ ‏(73)

🌺✏«پس‌ گفتيم: بخشي‌ از بدن‌ گاو را به‌ آن‌» مقتول‌ «بزنيد» و زدند، آن‌گاه‌خداوند جلّ جلاله او را زنده‌ ساخت‌ و او قاتل‌ خود را معرفي‌ كرد «خداوند اين‌چنين‌»يعني: با زنده‌ كردني‌ اين‌چنين‌ «مردگان‌ را زنده‌ مي‌كند». در حديث‌ شريف‌ آمده ‌است ‌كه‌ ابورزين‌ عقيلي‌ رضی الله عنه از رسول‌ خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم پرسيد: خداوند جلّ جلاله مردگان‌ را چگونه‌ زنده ‌مي‌كند؟ فرمودند: «أما مررت‌ بواد ممحل‌ ثم‌ مررت‌ به‌ خضرا: آيا تا كنون‌ به ‌واديي‌ خشك‌ و بي‌علف‌ نرفته‌اي‌ كه‌ بار ديگر آن‌ را در وقت‌ سبزه‌زار بودنش ‌ديده‌باشي‌؟» گفت: چرا، رفته‌ام‌! فرمودند: «كذلك‌ يحي‌ الله الموتي‌: خداوند مردگان‌ را اين‌ چنين‌ زنده‌ مي‌كند». «و» خداوند  جلّ جلاله اين ‌چنين‌ «معجزات‌ خويش‌را» يعني: نشانه‌ها و دلايل‌ دال‌ بر كمال‌ قدرت‌ خويش‌ را «به‌ شما مي‌نماياند تابينديشيد».

🌻✏خداوند بزرگ‌ در پنج‌ جا از سوره‌ «بقره‌» درباره‌ زنده‌ ساختن‌ مردگان‌ و مطلق ‌بودن‌ قدرت‌ خويش‌ در اين‌ باره، سخن‌ گفته‌ است:

↙1- در اين‌ داستان‌.

↙2- در زنده‌ ساختن‌ نمايندگان‌ بني‌اسرائيل‌ كه‌ با موسي علیه السلام به‌ كوه‌ طور رفتند - كه‌داستانشان‌ گذشت‌.

↙3- در داستان‌ كساني‌ كه‌ از بيم‌ مرگ‌ از ديارشان‌ بيرون‌ رفتند، در حالي‌ كه‌ هزاران‌تن‌ بودند.

↙4- در داستان‌ عزير نبي علیه السلام .

↙5- در داستان‌ ابراهيم علیه السلام .

 

🌻✏ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُكُم مِّن بَعْدِ ذَلِكَ فَهِيَ كَالْحِجَارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً وَإِنَّ مِنَ الْحِجَارَةِ لَمَا يَتَفَجَّرُ مِنْهُ الأَنْهَارُ وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا يَشَّقَّقُ فَيَخْرُجُ مِنْهُ الْمَاء وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا يَهْبِطُ مِنْ خَشْيَةِ اللّهِ وَمَا اللّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ ‏(74)

🌷✏«سپس‌ بعد از اين‌ واقعه‌» يعني: بعد از زنده‌ ساختن‌ مقتول‌ «دلهايتان‌ سخت‌گرديد» يعني: دلهايتان‌ از انابت‌ و باورمندي‌ و تسليم‌ در برابر معجزات‌ الهي‌ خالي‌شد، با وجود آن‌ كه‌ شما زنده‌ساختن‌ مقتول‌ و سخن‌گفتن‌ وي‌ در معرفي‌ قاتل‌خويش‌ را مشاهده‌ كرديد، امري‌ كه‌ ايجاب‌ مي‌كرد تا شما موضعي‌ خلاف‌ اين ‌داشته‌ باشيد، اما بر عكس‌ آنچه‌ بايد مي‌بود، دلهايتان‌ سخت‌ شد «همانند سنگ‌ ياسخت‌تر از آن‌» يعني: دلهاي‌ برخي‌ از شما در سختي‌ مانند سنگ‌ و دلهاي‌ برخي‌ديگر سخت‌تر از سنگ‌ است‌ «چراكه‌ بعضي‌ از سنگها هستند كه‌ از آنها جويباران‌ مي‌شكافد» و آن‌ جويباران‌، زمين‌ را زنده‌ گردانيده‌ و گياهان‌ و درختان‌ رامي‌روياند «و پاره‌اي‌ از آنها مي‌شكافد و آب‌ از آنها بيرون‌ مي‌آيد» و چشمه‌ساراني‌سودمند از آنها سرازير مي‌شود «و برخي‌ از آنها از بيم‌ خدا فرو مي‌ريزد» از سركوه‌ها و صخره ها. پس‌ اي‌ گمراهان‌ بني‌آدم‌! اين‌ سنگها با وجود همه‌ صلابت‌خود، از دلهاي‌ شما نرم‌تر است‌.

🌷✏امام‌ رازي‌ مي‌گويد: «نيازي‌ به‌ اين‌ تأويل‌ وجود ندارد كه‌ خشوع‌ و فروتني‌ در سنگ‌ را از باب‌ مجاز بدانيم، بلكه‌ بايد گفت‌ كه‌ خداي‌ متعال‌ اين‌ صفت‌ را حقيقتا‌ در سنگ‌ مي‌آفريند، چنان‌كه‌ در حديث‌ شريف‌ آمده‌ است‌ كه‌ رسول‌ خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم در وصف‌ كوه‌ احد فرمودند: «هذا جبل‌ يحبنا ونحبه‌: اين‌ كوهي‌ است‌ كه‌ ما را دوست‌ دارد و ما هم‌ آن‌ را دوست‌ داريم‌». همچنان‌ حديث‌ شريف‌ ناله‌كردن‌ ستون‌مسجدالنبي‌ صلّی الله علیه و آله و سلّم (حنانه) از فراق‌ رسول‌ خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم كه‌ بعد از نصب‌ منبر، از كنار آن‌ عبور كرده‌ و به‌ منبر بر نشستند؛ حديثي‌ است‌ متواتر. همچنين‌ در حديث‌ شريف‌ به‌روايت‌ مسلم‌ آمده‌ است‌ كه‌ رسول‌ خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم  فرمودند: «من‌ سنگي‌ را كه‌ قبل‌ از بعثتم‌ در مكه‌ بر من‌ سلام‌ مي‌گفت، هم‌اكنون‌ مي‌شناسم‌». «و خدا از آنچه‌ مي‌كنيد، غافل‌ نيست‌» بلكه‌ تا زماني‌ معين‌ مهلتتان‌ مي‌دهد، آن ‌گاه‌ شما را فرو خواهدگرفت‌. در حديث‌ شريف‌ شريف‌ آمده‌ است: «لا تكثروا الكلام‌ بغير ذكر الله، فإن‌ كثرة ‌الكلام‌ بغير ذكر الله قسوة القلب، وإن‌ أبعد الناس‌ من‌ الله القلب‌ القاسي‌: به‌ غير ذكرخدا جلّ جلاله سخن‌ بسيار نگوييد زيرا سخن‌گفتن‌ بسيار به‌ غير ذكر خدا جلّ جلاله، قساوت‌ قلب‌است‌ و قطعا شخص‌ سنگدل، دورترين‌ مردم‌ از خدا جلّ جلاله مي‌باشد».

*(سُبْحَانَ اللَّهِ وَبِحَمْدِهِ، سُبْحَانَ اللَّهِ الْعَظِيمِ».بخارى:7563)*
::::::::::::::::::::::::::::
*✍ان شاءالله ادامه دارد......👉🏻*
*📚تفسير انوار قرآن سوره بقره از آیه شریفه  (61تا74)توشته:عبدالرووف مخلص📚*

*(تنظیم و نشر مسافر)*

*کانال.بیاناتی فرهنگ اسلامی*

*https://t.me/gmohammaade*

*کتابخانه؛*
 *http://t.me/Kittab_khanhe_islamic*

*گروه فیسبوک؛*
*www.facebook.com/groups/870295356372685/*

*صفحه در فیسبوک ؛*
*www.facebook.com/muosafer*

*وبسایت؛*
*http://gmohammade.blogfa.com* 

💐✅💐✅💐✅💐✅💐✅


موضوعات مرتبط: تفسیر  قرآن کریم با تنظیم و نشر مسافر

تاريخ : دوشنبه ۲۸ مرداد ۱۳۹۸ | ۵:۴۹ ب.ظ | نویسنده : مسافر. |
آداب قاضی
کسى که براى پیروزى فرمان خدا بجنگد مجاهد فى سبیل الله مى‌باشد
اجر و ثواب کمک به مجاهدینى که در راه خدا جهاد مى‌کنند،
عید سعید قربان بر  تمام مسلمین جهان  مبارک باد.1402/4/8
پیام تبریکی مناسبت عید سعید قربان مدیریت بیاناتی فرهنگ اسلامی
تفسیر سورة الروم قسمت 3 از آیه شریفه 14تا19
تفسیر سورة الروم قسمت 2 از آیه شریفه 8تا13
تفسیر سورة الروم قسمت 1 از آیه شریفه 1تا7
تفسیر سورة العنكبوت قسمت 17 از آیه شریفه 67تا69
تفسیر سورة العنكبوت قسمت 16 از آیه شریفه 62تا66
تفسیر سورة العنكبوت قسمت 15 از آیه شریفه 56تا61
تفسیر سورة العنكبوت قسمت 14 از آیه شریفه 51تا55
تفسیر سورة العنكبوت قسمت 13 از آیه شریفه 48تا50
تفسیر سورة العنكبوت قسمت 12 از آیه شریفه 46تا47
تفسیر سورة العنكبوت قسمت 11 از آیه شریفه 43تا45
تفسیر سورة العنكبوت قسمت 10 از آیه شریفه 40تا42
تفسیر سورة العنكبوت قسمت 9 از آیه شریفه 34تا39
تفسیر سورة العنكبوت قسمت 8 از آیه شریفه 29تا33
تفسیر سورة العنكبوت قسمت 7 از آیه شریفه 24تا28
تفسیر سورة العنكبوت قسمت 6 از آیه شریفه 20تا21
لطفا از دیگر مطالب نیز دیدن فرمایید
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.