بیاناتی فرهنگ اسلامی

به صفحه اصلی سایت بیاناتی فرهنگ اسلامی اهل سنت و الجماعت خوش آمدید.

تفسیر سوره اعراف قسمت 18 از آیه شریفه 143تا151

مسافر.
بیاناتی فرهنگ اسلامی به صفحه اصلی سایت بیاناتی فرهنگ اسلامی اهل سنت و الجماعت خوش آمدید.

فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز


لطفا از تمام مطالب دیدن فرماییدجزاک الله خیرا.

تفسیر سوره اعراف قسمت 18 از آیه شریفه 143تا151

*🏳✍🏻تفسیر سوره اعراف قسمت(8️⃣1⃣) از آیه شریفه(143تا151)*🌹✅

*📌سوره اعراف‌ مکی است،ودارای206آیه میباشد*

*🌱✍🏻أَعُوْذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيْمِ*

*✒از شيطان رانده شده به الله پناه میبرم.💐*

*🌴✍‌ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ💧*

*↩🖊به نام الله بسیار بخشنده و بسیار  مهربان ↪✅*

*📝آخرین سخن درس هفدهم  تا اینجا بود که بيشتر مفسران‌ برآنند كه‌ آن‌ چهل‌شب‌ عبارت‌ بود از: تمام‌ ماه‌ ذي‌القعده‌ و ده‌ روز از ماه‌ ذي‌الحجه‌ بنابراين، موسي علیه السلام ميقات‌ را در روز عيد قربان‌ به‌ اتمام ‌رسانيد و حق‌ تعالي‌ با وي‌ در اين‌ روز سخن‌گفت‌. همچنين‌ در همين‌ روز بود كه‌ خداوند متعال، دين‌ اسلام‌ را براي‌ حضرت‌ محمد صلّی الله علیه و آله و سلّم به‌ اكمال‌ رسانيد چنان‌كه‌ مي‌فرمايد:↙ (الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الإِسْلاَمَ دِيناً)  «مائده‌ / 3». «و موسي‌ به‌ برادرش‌ هارون‌ گفت» هنگامي‌ كه‌ عازم‌ كوه‌ طور ـ ميعادگاه‌ مناجات‌ با پرورگارش‌ ـ بود «در ميان‌ قوم‌ من‌ جانشين‌ من‌ باش‌ و در اصلاح» حال‌ بني‌اسرائيل‌ «بكوش» با حسن‌ سياست، اداره‌ امور آنان‌ به‌ مهرباني‌ و رسيدگي‌ دلسوزانه‌ به‌ اوضاع‌ و احوال‌ آنان‌ «و از راه ‌و روش‌ فسادگران ‌پيروي‌ نكن» يعني‌: راه‌ عاصيان‌ را نرو و ياور ستمگران‌ نباش‌ بلكه‌ راه‌ اهل‌ صلاح‌ و اصلاح‌ را بپيماي‌. اين‌ سخن‌؛ نصيحت، بيدارباش‌ و تذكري‌ از سوي‌ موسي‌ به ‌برادرش‌ هارون‌ بود و الا هارون‌ خود، نزد خداوند متعال‌ پيامبري‌ بزرگ‌ مقدار است‌.🔎✅*

*https://chat.whatsapp.com/BlzTErExuBB9pUfnbYJf7N*

*https://chat.whatsapp.com/KlKaObN3vfA1W4GlDHQKUO*

*https://t.me/gmohammaade*

🌱↙وَلَمَّا جَاء مُوسَى لِمِيقَاتِنَا وَكَلَّمَهُ رَبُّهُ قَالَ رَبِّ أَرِنِي أَنظُرْ إِلَيْكَ قَالَ لَن تَرَانِي وَلَكِنِ انظُرْ إِلَى الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَكَانَهُ فَسَوْفَ تَرَانِي فَلَمَّا تَجَلَّى رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكّاً وَخَرَّ موسَى صَعِقاً فَلَمَّا أَفَاقَ قَالَ سُبْحَانَكَ تُبْتُ إِلَيْكَ وَأَنَاْ أَوَّلُ الْمُؤْمِنِينَ ‏(143)

🌿📍«و چون‌ موسي‌ به‌ وعده‌گاه‌ ما آمد» براي‌ سخن‌گفتن‌ با ما «و پروردگارش‌ با او سخن‌ گفت» يعني‌: كلام‌ خويش‌ را بي‌واسطه‌ و بدون‌ كيفيت‌ به‌ او شنوانيد. به‌ قولي‌: موسي علیه السلام كلام‌ خداوند متعال‌ را از تمام‌ جهات‌ شنيد و آن‌ هفتاد تني‌ كه ‌براي‌ رفتن‌ با وي‌ به‌ ميعادگاه‌ انتخاب‌ شده‌ بودند، نيز كلام‌ حق‌ را شنيدند «عرض‌كرد: پرورگارا! مرا به‌ خويش‌ بينا كن‌ تا به‌سوي‌ تو بنگرم». قتاده‌ مي‌گويد: «چون‌ موسي‌ كلام‌ الهي‌ را شنيد، به‌ ديدن‌ وي‌ نيز طمع‌ بست‌ و مشتاق‌ ديدارش‌ گرديد». «فرمود» خداي‌ سبحان‌ «هرگز مرا نخواهي‌ ديد» با اين‌ چشم‌ فاني‌ در اين‌ دنياي ‌فاني‌ بلكه‌ رؤيت‌ من‌ با چشمي‌ ممكن‌ است‌ كه‌ باقي‌ باشد، در سرايي‌ كه‌ باقي‌ و جاويدان‌ است‌.

🌴✏تعبير (لَن تَرَانِي) مفيد آن‌ است‌ كه‌ موسي‌ خداوند متعال‌ را در وقتي‌ كه‌ طالب ‌ديدن‌ وي‌ شد، نديد، اما ديدن‌ حق‌ تعالي‌ در آخرت‌ به‌ احاديث‌ متواتر به‌ اثبات ‌رسيده‌ است، چنان‌ تواتري‌ كه‌ بر آشنايان‌ به‌ سنت‌ مطهر پيامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم مخفي‌ نيست، هم‌ ازاين‌رو، خداوند متعال‌ نفرمود: «لن‌ أري‌: من‌ هرگز ديده‌ نمي‌شوم» بلكه ‌فرمود: (لن‌ تراني‌: تو مرا نمي‌بيني‌). «ولي‌ به‌ كوه‌ بنگر پس‌ اگر بر جاي‌ خود قرارگرفت، مرا خواهي‌ ديد» يعني‌: نه‌ تو توان‌ ديدن‌ مرا داري‌ و نه‌ آنچه‌ كه‌ از نظر جرم، صلابت‌ و قوت‌ از تو بزرگتر است‌ ـ كه‌ عبارت‌ از كوه‌ مي‌باشد ـ لذا اگر در هنگامي‌ كه‌ من‌ خود را به‌ كوه‌ مي‌نمايانم، كوه‌ بر جاي‌ خود قرار گرفت‌ و متزلزل ‌نشد «مرا خواهي‌ ديد» ولي‌ اگر كوه‌ از برداشت‌ تجلي‌ رؤيت‌ من‌ ناتوان‌ گشت، بدان‌كه‌ تو از كوه‌ ناتوان‌تري‌. اين‌ سخن‌ به‌ منزله‌ ارائه‌ تمثيلي‌ براي‌ موسي علیه السلام به‌وسيله‌ كوه‌ است‌. «پس‌ چون‌ پروردگارش‌ به‌ كوه‌ تجلي‌ كرد» يعني‌: به‌ كوه‌ ظهور كرد. تجلي‌ يك‌ چيز، نمايان‌ شدن‌ آن‌ است‌ «آن‌ كوه‌ را ريزريز كرد»⬇

💧↙ يعني‌: تجلي ‌ذات‌ حق، آن‌ كوه‌ را پخش‌ و متلاشي‌ كرد، چندان‌ كه‌ كوه‌ در هم‌ فروريخت‌ و به‌زمين‌ همواري‌ تبديل‌ شد. به‌ قولي‌: آن‌ كوه‌؛ كوه‌ طور بود. در حديث‌ شريف‌ مرفوع ‌انس‌ آمده‌ است‌: «كوه‌ در زمين‌ فرو رفت». «و موسي‌ بيهوش‌ بر زمين ‌افتاد» صعقا: مأخوذ از صاعقه‌ است، يعني‌: از هوش‌ رفت‌ و بر زمين‌ فروافتاد. «وچون‌ به‌ خود آمد» از آن‌ بيهوشي‌ «گفت‌: تو منزهي» سبحانك‌: اي‌ خداي‌ سبحان‌! تورا تنزيه‌ مي‌كنم‌ و به‌ پاكي‌ ياد مي‌نمايم، به‌ تنزيهي‌ تمام‌ «به‌ درگاهت‌ توبه‌ كردم» از تكرار چنان‌ درخواستي‌ در دنيا «و من‌ نخستين‌ مؤمنانم» به‌ تو، قبل‌ از قوم‌ خود كه‌ به‌ عظمت‌ و جلالت‌ معترفند. در حديث‌ شريف‌ آمده‌است‌ كه‌ رسول‌ خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم  فرمودند: «حجاب‌ پروردگار نور است، اگر آن‌ را بردارد، انوار روي‌ وي، تمام ‌آنچه‌ را كه‌ در منظرش‌ از مخلوقاتش‌ قرار مي‌گيرند، مي‌سوزاند».

 

🌷↩قَالَ يَا مُوسَى إِنِّي اصْطَفَيْتُكَ عَلَى النَّاسِ بِرِسَالاَتِي وَبِكَلاَمِي فَخُذْ مَا آتَيْتُكَ وَكُن مِّنَ الشَّاكِرِينَ ‏(144)

🌹✏«فرمود: اي‌ موسي‌! همانا من‌ تو را به‌ پيامها و به‌ كلام‌ خويش‌ بر مردم‌ برگزيدم» يعني‌: تو را از ميان‌ مردم‌ روزگارت‌ به‌ رسالت‌ و شنوانيدن‌ سخن ‌خود ـ بي‌ هيچ‌ واسطه‌اي‌ ـ مخصوص‌ گردانيدم‌ «پس‌ آنچه‌ را به‌ تو عطا كرده‌ام، بگير» يعني‌: اين‌ شرف‌ بزرگ‌ و اين‌ فخر عظيم‌ نبوت‌ و حكمت، يا كلام‌ ومناجات‌ را بگير «و از شكرگزاران‌ باش» بر اين‌ عطاي‌ بزرگ‌ و اين‌ اكرام‌ سترگ‌.

 

🌺↙وَكَتَبْنَا لَهُ فِي الأَلْوَاحِ مِن كُلِّ شَيْءٍ مَّوْعِظَةً وَتَفْصِيلاً لِّكُلِّ شَيْءٍ فَخُذْهَا بِقُوَّةٍ وَأْمُرْ قَوْمَكَ يَأْخُذُواْ بِأَحْسَنِهَا سَأُرِيكُمْ دَارَ الْفَاسِقِينَ ‏(145)

🌹✒«و براي‌ موسي‌ در الواح‌ از هر چيزي» يعني‌: از هر آنچه‌ كه‌ بني‌اسرائيل‌ در دين‌ و دنيايشان‌ به‌ آن‌ نياز داشتند «موعظه‌اي» قرارداديم، كه‌ بني‌اسرائيل‌ و غير آنان‌ از آن‌ پند و اندرز بگيرند «و براي‌ هر چيزي‌ تفصيلي‌ نگاشتيم» از احكامي‌ كه‌ به ‌روشنگري‌ و تفصيل‌ نياز دارد «پس‌ فرموديم‌: آن‌ را به‌ قوت‌ بگير» يعني‌: اي‌موسي‌! الواح‌ را، يا موعظه‌ها و روشنگري‌هاي‌ همراه‌ با تفصيل‌ را، با جديت‌ ونشاط بگير و به‌ آنچه‌ در آنهاست، عمل‌ كن‌. الواح‌: به‌قول‌ راجح، الواح‌ تورات ‌بود «و به‌ قومت‌ دستور بده‌ تا به‌ بهترين‌ آنچه‌ در آن‌ است‌ عمل‌ كنند»⬇

🌿📌 يعني‌: به‌ بهترين ‌احكامي‌ كه‌ در تورات‌ است‌ ـ از تكاليفي‌ كه‌ پاداش‌ آنها بيشتر است‌ ـ عمل‌ كنند. شايان‌ ذكر است‌ كه‌ صبر و پايداري‌ در برابر نيرنگ‌ و تجاوز ديگران، عفو وگذشت، عمل‌ به‌ عزيمت‌ نه‌ رخصت، انجام‌ دادن‌ احكام‌ شرعي‌ به‌ نيكوترين‌ وجه‌ آن‌ و ترك‌ اعمال‌ منهيه، از جمله‌ بهترين‌ موعظه‌ها و احكام‌ تورات‌ بود. بدين‌سان، موسي علیه السلام مأمور شد تا خودش‌ احكام‌ تورات‌ را با قوت‌ و شدتي‌ بيشتر از آنچه‌ كه‌ قومش‌ را بدان‌ امر مي‌كند، بگيرد و بدانها عمل‌ كند «به‌زودي‌ سراي ‌نافرمانان‌ را به‌ شما نشان‌ خواهم‌ داد» تا از ديدن‌ آن‌ عبرت‌ بگيريد. به‌ قولي‌: مراد ازسراي‌ نافرمانان، منازل‌ كفار از ستمگران‌ فرعوني‌ و عمالقه‌ است‌.

 

❄📌سَأَصْرِفُ عَنْ آيَاتِيَ الَّذِينَ يَتَكَبَّرُونَ فِي الأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَإِن يَرَوْاْ كُلَّ آيَةٍ لاَّ يُؤْمِنُواْ بِهَا وَإِن يَرَوْاْ سَبِيلَ الرُّشْدِ لاَ يَتَّخِذُوهُ سَبِيلاً وَإِن يَرَوْاْ سَبِيلَ الْغَيِّ يَتَّخِذُوهُ سَبِيلاً ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ كَذَّبُواْ بِآيَاتِنَا وَكَانُواْ عَنْهَا غَافِلِينَ ‏(146)

🌼↩«به‌ زودي‌ كساني‌ را كه‌ در زمين‌ به‌ناحق‌ تكبر مي‌ورزند، از آيات‌ خود» يعني‌: از فهم ‌كتاب‌ خود، يا از ايمان ‌آوردن‌ به‌ آن‌ «باز خواهم‌ داشت» زيرا تكبر، فقط شايسته ‌ذات‌ من‌ است‌ «به‌طوري‌ كه‌ اگر هر نشانه‌اي‌ را بنگرند، به‌ آن‌ ايمان‌ نياورند» با وجود بسياري‌ نشانه‌ها و معجزه‌ها و دلالت‌ روشن‌ آنها بر حق‌ «و اگر راه‌ راستي‌ را ببينند، آن‌ را در پيش‌ نگيرند و اگر راه‌ گمراهي‌ را ببينند، آن‌ را راه‌ خود قرار دهند، اين» بازداشتن‌ و رويگردان‌ ساختن‌شان‌ از نشانه‌هاي‌ حق‌ و مخالفت‌شان‌ با حق ‌«بدان‌ سبب‌ است‌ كه‌ آنان‌ آيات‌ ما را دروغ‌ انگاشتند و از آن‌ غافل‌ ماندند» به‌ غفلت ‌عناد و اعراض، نه‌ غفلت‌ سهو و جهل‌. يعني‌: حق‌ تعالي‌ دلهايشان‌ را بدان‌ جهت‌ از ايمان‌ و تصديق‌ به‌ رسالت‌ برگردانيد كه‌ آنها به‌ انگيزه‌ استكبار و گردنكشي، بر تكذيب‌ و رويگرداني‌ از حق‌ اصرار ورزيدند، به‌ رغم‌ آن‌كه‌ معجزات‌ بسياري‌ را هم‌ ديدند.

 🌿✒وَالَّذِينَ كَذَّبُواْ بِآيَاتِنَا وَلِقَاء الآخِرَةِ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ هَلْ يُجْزَوْنَ إِلاَّ مَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ ‏(147)

🌼↙«و كساني‌ كه‌ آيات‌ ما و دبدار آخرت‌ را» يعني‌: روبروشدن‌ با آنچه‌ را كه‌ در آخرت‌ بدان‌ وعده‌ داده‌ شده‌اند «تكذيب‌ كردند، اعمالشان‌ حبط شده‌ است» با آن‌كه‌ اين‌ اعمال‌ در جايگاهي‌ قرار داشت‌ كه‌ از آن‌ اميد منفعت‌ برده‌ مي‌شد. حبط شدن‌: بي‌اثر شدن‌ اعمالي‌ است‌ كه‌ صورت‌ ظاهر آنها، صورت‌ طاعت‌ است‌؛ چون‌ صدقه‌ و صله‌ رحم‌ «آيا جز در برابر كار و كردارشان‌ جزا مي‌يابند؟» يعني‌: خداوند به‌ هيچ‌ وجه‌ برآنها ستم‌ نكرده‌ و بر كيفري‌ كه‌ سزاوار آن‌ بوده‌اند، نيفزوده ‌است‌.

 🌹📌وَاتَّخَذَ قَوْمُ مُوسَى مِن بَعْدِهِ مِنْ حُلِيِّهِمْ عِجْلاً جَسَداً لَّهُ خُوَارٌ أَلَمْ يَرَوْاْ أَنَّهُ لاَ يُكَلِّمُهُمْ وَلاَ يَهْدِيهِمْ سَبِيلاً اتَّخَذُوهُ وَكَانُواْ ظَالِمِينَ ‏(148)

🌷📍«و قوم‌ موسي‌ پس‌ از او» يعني‌: پس‌ از رفتنش‌ به‌ كوه‌ طور «از زيورهاي ‌خود» يعني‌: از زيورهايي‌ كه‌ در شب‌ گريز خود، از مصريان‌ به‌ عاريت‌ گرفته‌ بودند «مجسمه‌ گوساله‌اي‌ براي‌ خود ساختند» يعني‌: تمثالي‌ از گوساله‌ كامل‌ بي‌ روحي ‌«كه‌ صداي‌ گاو داشت» آن‌گاه‌ اين‌ گوساله‌ را به‌ خدايي‌ گرفتند. شايان‌ ذكر است‌ كه‌ گاوپرستي‌ عادتي‌ از عادات‌ قوم‌ فرعون‌ بود. خوار: صداي‌ گاو است، چون‌ بانگ‌ بركشد.

❄↩روايت‌ شده‌است‌ كه‌ موسي‌ با قوم‌ خود وعده‌ گذاشت‌ كه‌ به‌ مدت‌ سي‌ شب‌ به‌ طور برود و پس‌ از آن، از ميعادگاه‌ برگردد. اما چون‌ مأمور شد كه‌ ده‌ شب‌ ديگر را بر آن‌ مدت‌ بيفزايد، نتوانست‌ سر قرار معين‌ به‌ميان‌ قومش‌ بازگردد. دراين‌ هنگام ‌«سامري» كه‌ بني‌اسرائيل‌ از وي‌ حرف‌شنوي‌ داشتند، به‌ آنان‌ گفت‌: با شما زيوراتي‌ از كسان‌ فرعون‌ است‌ كه‌ آنها را به‌ عاريت‌ گرفته‌ بوديد تا خود را در مراسم‌ عيد بياراييد و اكنون‌ كه‌ خداوند كسان‌ او را غرق‌ كرده، آن‌ زيورات‌ را نزد من‌ آوريد. بني‌اسرائيل‌ از وي‌ اطاعت‌ كرده‌ زيورات‌ را به‌ وي‌ سپردند و او از آنها تمثال‌ گوساله‌اي‌ ساخت، سپس‌ مشتي‌ از خاكي‌ را كه‌ از نقش‌ سم‌ اسب‌ جبرئيل علیه السلام برگرفته‌ بود، در آن‌ افگند و در نتيجه، آن‌ تمثال‌ آواز گاو برداشت‌. «آيا نديدندكه‌ آن‌ گوساله‌ با آنان‌ هيچ‌ سخن‌ نمي‌گويد» چه‌ رسد به‌ اين‌كه‌ قادر به‌ جلب‌ منفعت‌ يا دفع‌ مضرتي‌ از آنان‌ باشد «و هيچ‌ راهي‌ بدانها نمي‌نماياند؟»⬇

💧↙ يعني‌: آيا نديدند كه‌آنان‌ را به‌ هيچ‌ راه‌ خير حسي‌ يا معنوي‌اي‌ دلالت‌ و راهنمايي‌ نمي‌كند؟ پس‌ چگونه ‌او را بر كسي‌ ترجيح‌ مي‌دهند كه‌ اگر تمام‌ درياها مركب‌ گردند تا كلماتش‌ را بنويسند، قبل‌ از آن‌كه‌ كلمات‌ وي‌ به‌پايان‌ آيد، آب‌ درياها تمام‌ مي‌شود و هم‌اوست‌ كه‌ خلق‌ را به ‌سوي‌ حق‌ هدايت‌ كرده‌است‌؟ «آن» گوساله‌ «را گرفتند» به‌ خدايي‌ و پرستش‌ «در حالي‌ كه‌ ستمكار بودند» بر نفس‌ خود به‌ اين‌ كار.يا ستمكار بودند در همه‌ چيز. و چه‌ ستمي‌ از شرك‌ بزرگتر است‌؟

 🌼↙وَلَمَّا سُقِطَ فَي أَيْدِيهِمْ وَرَأَوْاْ أَنَّهُمْ قَدْ ضَلُّواْ قَالُواْ لَئِن لَّمْ يَرْحَمْنَا رَبُّنَا وَيَغْفِرْ لَنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ ‏(149)

🌺📍«و چون‌ سخت‌ پشيمان‌ شدند» از پرستش‌ گوساله‌. به‌ قولي‌: اين‌ ندامت‌شان ‌پس‌ از بازگشت‌ موسي علیه السلام از ميقات‌ بود «و ديدند كه‌ واقعا گمراه‌ شده‌اند» يعني‌: دريافتند كه‌ با پرستش‌ گوساله، به‌ معصيت‌ خداي‌ سبحان‌ مبتلا گشته‌اند «گفتند: اگرپرودگار ما به‌ ما رحم‌ نكند و بر ما نبخشايد، قطعا از زيانكاران‌ خواهيم‌ بود» در دنيا وآخرت‌.

🌻↩چنين‌ بود كه‌ با فرياد و استغاثه‌ و تضرع‌ مخلصانه، به‌ خداي‌ منان‌ پناه‌ بردند و با خلوص‌ دل‌ به‌ وي‌ التجا كردند.

 🌿✏وَلَمَّا رَجَعَ مُوسَى إِلَى قَوْمِهِ غَضْبَانَ أَسِفاً قَالَ بِئْسَمَا خَلَفْتُمُونِي مِن بَعْدِيَ أَعَجِلْتُمْ أَمْرَ رَبِّكُمْ وَأَلْقَى الألْوَاحَ وَأَخَذَ بِرَأْسِ أَخِيهِ يَجُرُّهُ إِلَيْهِ قَالَ ابْنَ أُمَّ إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونِي وَكَادُواْ يَقْتُلُونَنِي فَلاَ تُشْمِتْ بِيَ الأعْدَاء وَلاَ تَجْعَلْنِي مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ ‏(150)

🌴📌«و چون‌ موسي‌ خشمناك‌ و اندوهگين‌ به‌سوي‌ قوم‌ خود بازگشت» از كوه‌ طور.بعضي‌ گفته‌اند: تأسف، حالتي‌ فراتر و سخت‌تر از خشم‌ است‌ «گفت‌: پس‌ از من، چه‌ بد جانشيني‌ براي‌ من‌ بوديد!» و در غيابم‌ چه‌ بد عمل‌ كرديد! «آيا بر فرمان ‌پروردگارتان‌ شتاب‌ كرديد» يعني‌: آيا بر ميعاد چهل‌ روزه‌اي‌ كه‌ پروردگارم‌ به‌ من ‌وعده‌ داده‌ بود، شتاب‌ كرديد؟ چرا مهلت‌ نداديد كه‌ اين‌ ميعاد به‌سر آيد؟ و درغيابم‌ اين‌ عمل‌ زشت‌ و ناميمون‌ را مرتكب‌ شديد؟ يا معني‌ اين‌ است‌: آيا با پرستش‌گوساله‌ به‌سوي‌ عذاب‌ پروردگارتان‌ شتاب‌ كرديد؟ «و الواح‌ را افگند»⬇

🌹↙ يعني‌: موسي علیه السلام چون‌ بر قومش‌ وارد شد و ديد كه‌ به‌ پرستش‌ گوساله‌ زانو زده‌ و معتكف‌ عبادت‌ آن‌ هستند، از شدت‌ خشم‌ و تأسف، الواح‌ را بر زمين‌ افگند. اين‌ قول‌جمهور علما ـ از سلف‌ و خلف‌ ـ است‌. نقل‌ است‌ كه‌ الواح‌ تورات‌ از زمرد، يا ازياقوت‌ بود. در حديث‌ شريف‌ آمده‌ است‌: «خداوند بر موسي‌ ببخشايد؛ به‌راستي‌ كه ‌بيننده‌ چون‌ شنونده‌ نيست‌ زيرا وقتي‌ خداي‌ عزوجل‌ به‌ او خبر داد كه‌ قومش‌ بعد از او گمراه‌ شده‌اند، با شنيدن‌ اين‌ خبر الواح‌ را به‌ زمين‌ نيفگند ولي‌ چون‌ آنان‌ را به‌ معاينه‌ و مشاهده‌ در اين‌ حالت‌ ديد، الواح‌ را به‌ زمين‌ افگند». «و سر برادرش‌ را گرفت‌ و او را به‌طرف‌ خود مي‌كشيد» موسي علیه السلام در اعتراض‌ به‌ اين‌ امر كه‌ چرا برادرش ‌هارون، جلو اين‌ فتنه‌ سامري‌ را نگرفته‌ و رسم‌ باطل‌ پرستش‌ گوساله‌ را تغيير نداده، سر وي‌ را گرفت‌ و او را مي‌كشيد.⬇ 

🌻↩«هارون‌ گفت‌: اي‌ فرزند مادرم‌! اين‌ قوم‌ مرا ضعيف ‌شمردند و چيزي‌ نمانده‌ بود كه‌ مرا بكشند» پس‌ توان‌ آن‌ را نداشتم‌ كه‌ اين‌ انحراف‌ و باطلشان‌ را تغيير دهم‌. دليل‌ اين‌كه‌ هارون علیه السلام گفت‌: اي‌ فرزند مادرم‌! و نگفت‌: اي ‌برادرم‌! اين‌ بود كه‌ آن‌ جمله، جمله‌اي‌ مهرانگيز و عاطفه‌باري‌ بود وگرنه، موسي ‌و هارون‌ دو برادر اعياني‌ (پدري‌ و مادري‌) يك‌ديگر بودند. دليل‌ ديگر اين‌ بودكه‌ مادرشان‌ ـ چنان‌كه‌ گفته‌اند ـ زني‌ مؤمنه‌ بود «پس‌ مرا دشمن ‌شاد نكن» با مؤاخذه‌ و اهانت‌ به‌ من، كه‌ اين‌ همان‌ آرزوي‌ قلبي‌ گوساله‌پرستان‌ است‌ «و مرا در شمار گروه‌ ستمگر قرار نده» يعني‌: با خشمگين‌ شدنت‌ بر من، مرا در شمار قوم‌ستمگر، يعني‌ گوساله‌پرست‌ قرار نده، آخر من‌ بسان‌ آنان‌ مرتكب‌ اين‌ عمل‌ زشت ‌نگرديده‌ام‌. يا معني‌ اين‌ است‌: به‌ اين‌ باور نباش‌ كه‌ من‌ هم‌ از آنان‌ هستم‌.

 🌺📍قَالَ رَبِّ اغْفِرْ لِي وَلأَخِي وَأَدْخِلْنَا فِي رَحْمَتِكَ وَأَنتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ ‏(151)

🌷✏پس‌ چون‌ براي‌ موسي علیه السلام برائت‌ هارون‌ محقق‌ شد «گفت‌: پرودگارا! من‌ و برادرم ‌را بيامرز» موسي علیه السلام خواست‌ تا با اين‌ دعا، بيم‌ شماتت‌ و دشمن‌كامي‌ را از ساحت ‌برادرش‌ برطرف‌ سازد، گويي‌ او نحوه‌ رفتار خود با برادرش‌ را به‌ نكوهش‌ گرفت‌ وچنين‌ نشان‌ داد كه‌ رفتاري‌ اين‌گونه‌ با وي، هيچ‌ توجيهي‌ نداشته‌ است‌ و در عوض ‌كوتاهي‌ و قصوري‌ كه‌ از او در حق‌ برادرش‌ سرزد، برايش‌ از بارگاه‌ حق‌ تعالي‌طلب‌ مغفرت‌ كرد و به‌ علاوه‌ آن، از پروردگارش‌ چنين‌ تمنا كرد: «و ما را در پناه‌ رحمت‌ خود درآور، كه‌ تو مهربان‌ترين‌ مهرباناني» پس‌ عصمت‌ خويش‌ در دنيا وبهشت‌ خويش‌ در آخرت‌ را از ما دريغ‌ نكن‌.
*(سُبْحَانَ اللَّهِ وَبِحَمْدِهِ، سُبْحَانَ اللَّهِ الْعَظِيمِ».بخارى:7563)*

*(بِسْمِ اللَّهِ الَّذِي لَا يَضُرُّ مَعَ اسْمِهِ شَيْءٌ، فِي الْأَرْضِ، وَلَا فِي السَّمَاءِ، وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ»صبح وشب3بار(ترمذی (۵/۱۲۳)*

::::::::::::::::::::::::::::

*✍ان شاءالله ادامه دارد......👉🏻*

*📚تفسير انوار قرآن سوره اعراف‌ از آیه شریفه (143تا151)نوشته:عبدالرووف مخلص📚*

*(تنظیم و نشر مسافر)*

*📱اشتراک؛+639380261426📲*

*گروه وکانال.بیاناتی فرهنگ اسلامی*

*⚠️🌏حذف آدرس گروها و کانالها دور از اخلاق اسلامی و بر خلاف قوانین رسانه‌ای می‌باشد🌍⚠️*

*https://t.me/gmohammaade*

*کتابخانه؛*

*http://t.me/Kittab_khanhe_islamic*

*فیسبوک*

*www.facebook.com/groups/870295356372685/*

*صفحه*

*www.facebook.com/muosafer*

*وبسایت؛*

*http://gmohammade.blogfa.com*

💐✅💐✅💐✅💐✅💐


موضوعات مرتبط: تفسیر  قرآن کریم با تنظیم و نشر مسافر

تاريخ : دوشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۹۹ | ۱۲:۴۴ ق.ظ | نویسنده : مسافر. |
آداب قاضی
کسى که براى پیروزى فرمان خدا بجنگد مجاهد فى سبیل الله مى‌باشد
اجر و ثواب کمک به مجاهدینى که در راه خدا جهاد مى‌کنند،
عید سعید قربان بر  تمام مسلمین جهان  مبارک باد.1402/4/8
پیام تبریکی مناسبت عید سعید قربان مدیریت بیاناتی فرهنگ اسلامی
تفسیر سورة الروم قسمت 3 از آیه شریفه 14تا19
تفسیر سورة الروم قسمت 2 از آیه شریفه 8تا13
تفسیر سورة الروم قسمت 1 از آیه شریفه 1تا7
تفسیر سورة العنكبوت قسمت 17 از آیه شریفه 67تا69
تفسیر سورة العنكبوت قسمت 16 از آیه شریفه 62تا66
تفسیر سورة العنكبوت قسمت 15 از آیه شریفه 56تا61
تفسیر سورة العنكبوت قسمت 14 از آیه شریفه 51تا55
تفسیر سورة العنكبوت قسمت 13 از آیه شریفه 48تا50
تفسیر سورة العنكبوت قسمت 12 از آیه شریفه 46تا47
تفسیر سورة العنكبوت قسمت 11 از آیه شریفه 43تا45
تفسیر سورة العنكبوت قسمت 10 از آیه شریفه 40تا42
تفسیر سورة العنكبوت قسمت 9 از آیه شریفه 34تا39
تفسیر سورة العنكبوت قسمت 8 از آیه شریفه 29تا33
تفسیر سورة العنكبوت قسمت 7 از آیه شریفه 24تا28
تفسیر سورة العنكبوت قسمت 6 از آیه شریفه 20تا21
لطفا از دیگر مطالب نیز دیدن فرمایید
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.