*🏳✍🏻تفسیر سوره یوسف قسمت(7️⃣) از آیه شریفه(37تا42)*🌹✅
*📌سوره یوسف مکی است،ودارای 111 آیه میباشد💐*
*🌼✍🏻أَعُوْذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيْم🌿ِ*
*✒از شيطان رانده شده به الله پناه میبرم.💐*
*📝 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ💧*
*📖✒️به نام الله بی اندازه مهربان نهایت بارحم 💐✅*
*📝آخرین سخن درس ششم تا اینجا بود که،«دو جوان همراه يوسف به زندان درآمدند»↙يعني: سرانجام آنها يوسف علیه السلام را به زندان انداختند و با او دو جوان (يعني دو برده) به زندان افگنده شدند كه به روايتي يكي از آنها نانواي ملك و ديگري ساقي وي بود، آن دو غلام چون يوسفعلیه السلام را ديدند به او انس و الفت يافتند. ↙به قولي: آن دو با همدستي يكديگر در غذاي ملك سمي ريختند، سپس ساقي از اين كار پشيمان شد و به پادشاه گفت: اين غذا را نخور كه مسموم است. ↙ابنجرير طبري ميگويد: آن دو از يوسفعلیه السلام راجع به علم و دانشش پرسيدند، گفت: من تعبير خواب را ميدانم. آنگاه از وي درباره خوابهايي كه ديده بودند، سؤال كردند چنانكه خداوند متعال حكايت ميكند: «يكي از آن دو گفت: من خويشتن را به خواب ديدم كه انگور ميفشارم» يعني: در خواب ديدم كه براي ساختن شراب، انگور ميفشارم «و ديگري»↙ يعني: آن غلام نانوا «گفت: من خويشتن را به خواب ديدم كه روي سرم ناني را برداشتهام كه پرندگان از آن ميخورند. ما را از تعبير آن آگاه كن» ↙يعني: از تعبير خوابهايي كه بر تو حكايت كرديم «همانا ما تو را از نيكوكاران ميبينيم» يعني: تو را از كساني مييابيم كه خواب را به نيكويي تعبير ميكنند، يا تو را از نيكوكاران با زندانيان مييابيم.🔎✅*
*https://t.me/joinchat/AAAAAFGU51eRVxgg84tDqA*
*https://chat.whatsapp.com/BlzTErExuBB9pUfnbYJf7N*
*https://t.me/gmohammaade*
*https://chat.whatsapp.com/KlKaObN3vfA1W4GlDHQKUO*
🌷✏قَالَ لاَ يَأْتِيكُمَا طَعَامٌ تُرْزَقَانِهِ إِلاَّ نَبَّأْتُكُمَا بِتَأْوِيلِهِ قَبْلَ أَن يَأْتِيكُمَا ذَلِكُمَا مِمَّا عَلَّمَنِي رَبِّي إِنِّي تَرَكْتُ مِلَّةَ قَوْمٍ لاَّ يُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَهُم بِالآخِرَةِ هُمْ كَافِرُونَ (37)
🌹📍«گفت: غذايي را كه روزي داده ميشويد براي شما نمي آورند» در همين روز و روزهاي ديگر «مگر آنكه من از تعبير آن» يعني: بيان ماهيت و كيفيت آن «به شماخبر ميدهم، پيش از آنكه به شما برسد» يعني: پيش از آن كه آن غذا يا چگونگي آن بهشما برسد. اين سخن يوسفعلیه السلام نظير اين سخن عيسي علیه السلام است: (و بهشما از آنچه ميخوريد، خبر ميدهم) «آل عمران/49». يوسفعلیه السلام اين سخن را به آن دو جوان به اينخاطر گفت تا آنان به دعوتي كه بعدا در مورد ايمان به خداوند جلّ جلاله وترك كفر از آنان ميكند، منقاد گردند و اين خود، زمينهاي براي نفوذ دعوت وي در آنان گردد لذا بدانند كه او از اهل بيت نبوت است و به اذن خداوند جلّ جلاله از غيب خبر ميدهد. مراد از: «ترزقانه :غذايي كه روزي داده ميشويد»; عبارت ازغذايي بود كه از سوي پادشاه يا ديگران به آنها ميرسيد «اين» تعبير خواب «از چيزهايي است كه پروردگارم به من آموخته است» از راه وحي و الهام. پس اين نه ازباب فال بيني و كاهني و نه از باب ستارهشناسي و غيبگويي است «همانا من آيينقومي را كه به خدا ايمان نميآورند و منكر آخرت هستند» يعني: كيش و آيينفرمانرواي مصر و غير او را «رها كردهام».
🌼✒اين بيان يوسفعلیه السلام دليل بر آن است كه براي فرد ناشناس جايز است تا از خودش توصيف كند براي اينكه شناخته شود و از او بهره گرفته شود.
🌹✏وَاتَّبَعْتُ مِلَّةَ آبَآئِي إِبْرَاهِيمَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ مَا كَانَ لَنَا أَن نُّشْرِكَ بِاللّهِ مِن شَيْءٍ ذَلِكَ مِن فَضْلِ اللّهِ عَلَيْنَا وَعَلَى النَّاسِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يَشْكُرُونَ (38)
🌼✒آنگاه يوسفعلیه السلام به منظور ترغيب دو رفيق زندانيش بر ايمان آوردن به خداي عزوجل افزود: «و آيين پدرانم ابراهيم و اسحق و يعقوب را پيروي كردهام» هرسه آنها را پدر ناميد زيرا پدربزرگ نيز پدر انسان است چنانكه ابنعباس رضی الله عنه با استدلال به همين آيه، براي «جد: پدربزرگ» سهمي همچون پدر در ارث قايل بود «براي ما سزاوار نيست كه چيزي را شريك خدا گردانيم» يعني: براي ما گروه انبيا علیهم السلام كه من و پدرانم از آنان هستيم، شرك آوردن درست نيست «اين» ايمان و توحيد «از فضل خدا» و از لطف وي «بر ماست» به سبب نبوتي كه در ما قرار داده است، نبوتي كه متضمن عصمت از معاصي است «و» همچنان اين ايمان و توحيد، از فضل خداست «بر مردم» عموما، به همين خاطر پيامبران علیهم السلام را بهسويشان برانگيخته تا آنان را بهسوي پروردگارشان راهنمايي كنند و راه و روشحق را برايشان بيان نمايند «ولي بيشتر مردم سپاسگزاري نميكنند» خداي سبحان را در برابر نعمتهايش لذا به او شرك ميورزند.
❄↩يَا صَاحِبَيِ السِّجْنِ أَأَرْبَابٌ مُّتَفَرِّقُونَ خَيْرٌ أَمِ اللّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ (39) مَا تَعْبُدُونَ مِن دُونِهِ إِلاَّ أَسْمَاء سَمَّيْتُمُوهَا أَنتُمْ وَآبَآؤُكُم مَّا أَنزَلَ اللّهُ بِهَا مِن سُلْطَانٍ إِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ لِلّهِ أَمَرَ أَلاَّ تَعْبُدُواْ إِلاَّ إِيَّاهُ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يَعْلَمُونَ (40)
🌼📍و بعد از مقدمه فوق، اينك وقت آن رسيده كه يوسفعلیه السلام آن دو جوان را بهسوي دين حق دعوت نمايد: «اي دو رفيق زندانيم، آيا معبودان پراكنده بهترند يا خداوند يگانه قهار؟» يعني: آيا خدايان پراكنده در ذات، مختلف در صفات و جداگانه در تعداد، براي شما بهترند، يا خداي معبود بر حقي كه در ذات و صفات خويش متفرد و يگانه است و برايش هيچ همتا و شريكي نيست، خداي قهار مقتدري كه هيچ غلبهكنندهاي بر وي غالب نميشود و هيچ معاندي نميتواند با وي عناد ورزد؟ به قولي: هنگامي كه يوسفعلیه السلام اين دعوت الهي را به آن دو همبند خويش عرضه ميكرد، در برابر آن دو، بتاني قرارداشت كه آنها راميپرستيدند، از اينرو افزود: «شما به جاي باريتعالي جز نامهاي» بيمسماي «چند را نميپرستيد كه شما و پدرانتان آنها را نامگذاري كردهايد» از نزد خود، درحالي كه براي آنها بجز همين نامهاي خشك و خالي دروغين، چيز ديگري از الوهيت نيست زيرا اين خدايان اسمي، جماداتي هستند كه نه ميشنوند و نه ميبينند، نه سودي ميرسانند و نه زياني «خدا بر آنها»⬇
🌷✏ يعني: بر حقانيت اين نامگذاريها «هيچگونه برهاني» يعني: حجت و دليلي كه بر صحت آنها دلالتكند «نازل نكرده است، فرمانروايي جز براي خدا نيست» يعني: جز خدا جلّ جلاله كس ديگري فرمانروا و حاكم نيست «دستور داده كه جز او را نپرستيد» و فقط خود او مستحق پرستش است نه غير وي «اين» مخصوص ساختن وي به پرستش «دين قيم است» يعني: دين مستقيم و درست است «ولي بيشتر مردم نميدانند» اين حقيقت را كه فقط اين دين، دين درست و اين راه، راه مستقيم است.
🌹✏چنين بود كه يوسفعلیه السلام از فرصتي كه برايش در زندان پيش آمد، با حكيمانهترين شيوه براي عرضه كردن دعوتش استفاده كرد، بدينسان كه در برابر آنان روش تدرج در دعوت و الزام حجت را بهكار گرفت، يعني: اولا برتري توحيد و يكتاپرستي را بر تعدد خدايان برايشان بيان كرد، ثانيا: بر عدم شايستگي خدايان اسميشان براي الوهيت، برهان اقامه نمود و ثالثا: متن و خلاصه حق و حقيقت راستين را در كمال رسايي و ايجاز به آنان عرضه كرد.
🌹✒آنگاه به تعبير خواب آن دو پرداخته فرمود:⬇
🌺📍يَا صَاحِبَيِ السِّجْنِ أَمَّا أَحَدُكُمَا فَيَسْقِي رَبَّهُ خَمْراً وَأَمَّا الآخَرُ فَيُصْلَبُ فَتَأْكُلُ الطَّيْرُ مِن رَّأْسِهِ قُضِيَ الأَمْرُ الَّذِي فِيهِ تَسْتَفْتِيَانِ (41)
🌻📌«اي دو رفيق زندانيم، اما يكي از شما» كه ساقي پادشاه بوده «به مولاي خود باده مينوشاند» گويي يوسفعلیه السلام گفت: اما تو اي ساقي! بار ديگر به همان شغل سقايي خويش برميگردي و پادشاه تو را مجددا به دربار خويش فراميخواند و از زندان آزادت ميكند «و اما آن ديگر» كه نانواي پادشاه بود «به دار آويخته ميشود وپرندگان از سر او ميخورند» و اين است تعبير خوابش كه بر سرش نان حمل ميكند و پرندگان از آن ميخورند. ⬇
🌺📍در بعضي از تفاسير به نقل از ابنمسعود رضی الله عنه آمده است: بعد از آنكه يوسفعلیه السلام خواب آنان را تعبير كرد، گفتند: ما اصلا چنين خوابهايي نديده بوديم بلكه فقط ميخواستيم مهارتت را در تعبير خواب بيازماييم. اما يوسفعلیه السلام در پاسخشان فرمود: «امري كه شما دو تن از من جويا شديد، فيصله شده است» يعني: تعبيري كه من از خوابهاي فرضي شما كردم، تحقق خواهد يافت و به واقعيت خواهد پيوست. چنانكه در حديث شريف آمده است: «خواب بهپاي پرندهاي آويخته است تا آنگاه كه تعبير نشود پس چون تعبير شد، محقق ميشود».
💐📍وَقَالَ لِلَّذِي ظَنَّ أَنَّهُ نَاجٍ مِّنْهُمَا اذْكُرْنِي عِندَ رَبِّكَ فَأَنسَاهُ الشَّيْطَانُ ذِكْرَ رَبِّهِ فَلَبِثَ فِي السِّجْنِ بِضْعَ سِنِينَ (42)
🌼📌«و يوسف به يكي از آن دو كه گمان ميكرد نجات مييابد گفت: مرا نزد مولاي خود ياد كن» يوسفعلیه السلام فقط گمان ميكرد كه آن شخص آزاد ميشود و به اين امر يقين نداشت زيرا تعبيركننده خواب فقط گمان ميكند و گمان مبناي داوري اوست. آري! يوسفعلیه السلام به آن شخص سفارش كرد كه او را نزد مولاي خويش (پادشاه مصر) بهياد آورد و به آنچه كه در او از تعبير خواب و آگاهي بر اموري از علم غيب مشاهده كرده، توصيفش نمايد تا اين يادآوري، سبب جلب توجه پادشاه به ستم آشكاري گردد كه با به زندان افگندنش بر وي رفته است،⬇
🌺↩ بعد از آنكه پادشاه نشانههايي را كه دال بر برائت وي است، مورد توجه و تأمل قرار دهد «ولي شيطان يادآوري به مولايش را از ياد او برد» آن برده ساقي از زندان آزاد شد و از سوي پادشاه مجددا به كار ساقيگري گمارده شد ولي شيطان سفارش يوسفعلیه السلام را از ياد و خاطر وي برد. در روايتي از ابنعباس و مجاهد، ضمير«ربه» به يوسفعلیه السلام برميگردد، يعني: شيطان ياد پروردگار را از خاطر يوسفعلیه السلام برد و در نتيجه او چند سال در زندان ماند. اما صواب تفسير اول است «در نتيجه يوسف چند سال در زندان ماند» بضع سنين: مابين سه تا نه سال. اكثر مفسران بر اين نظرند كه يوسفعلیه السلام هفت سال در زندان ماند.
[][][][][][][][][][][][][][][][][][][][]
*💧📍(دعاء برای هر حاجتی )حَسْبِيَ اللّهُ لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَهُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ (سوره توبه 129)(تفسیر انوار القرآن )روايت ابوالدرداء رض«صبح و شام، هر کس هفتبار بخواند :خداي عزوجل هر مهمي را از وي كفايت و هر حاجتي را برايش برآورده ميكند🌼*
*🌹✍🏼(دعای هنگام غم و اندوه)«لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ الْعَظِيمُ الْحَلِيمُ، لاَ إِلَهَ إِلاَّاللَّهُ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ، لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ رَبُّ السَّمَوَاتِ وَرَبُّ الأَرْضِ وَرَبُّ الْعَرْشِ الْكَرِيمِ»(مسلم/2730)*
*💧✍🏻(سُبْحَانَ اللَّهِ وَبِحَمْدِهِ، سُبْحَانَ اللَّهِ الْعَظِيمِ».بخارى:7563)*
*🏳✒️(بِسْمِ اللَّهِ الَّذِي لَا يَضُرُّ مَعَ اسْمِهِ شَيْءٌ، فِي الْأَرْضِ، وَلَا فِي السَّمَاءِ، وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ»صبح وشب3بار(ترمذی (۵/۱۲۳)*
:::::::::::::::::::::::::::::::::::
*✍ان شاءالله ادامه دارد......👉🏻*
*📚تفسير انوار قرآن سوره یوسف از آیه شریفه (37تا42)نوشته:استاد عبدالرووف مخلص📚*
*(تنظیم و نشر مسافر)*
*📱عضویت در گروه تفسیر القرآن(کلمه ) .اشتراک را به این شماره ارسال نمایید؛+639380261426📲*
*گروه وکانال.بیاناتی فرهنگ اسلامی*
*⚠️🌏حذف آدرس گروها و کانالها دور از اخلاق اسلامی و بر خلاف قوانین رسانهای میباشد🌍⚠️*
*https://t.me/gmohammaade*
*کتابخانه؛*
*https://t.me/joinchat/AAAAAFGU51eRVxgg84tDqA*
*فیسبوک*
*www.facebook.com/groups/870295356372685/*
*صفحه*
*www.facebook.com/muosafer*
*وبسایت؛*
*http://gmohammade.blogfa.com*
🌷💧🌼✅🌷✅💧✅🌺 🌼
موضوعات مرتبط: تفسیر قرآن کریم با تنظیم و نشر مسافر
آداب قاضی
کسى که براى پیروزى فرمان خدا بجنگد مجاهد فى سبیل الله مىباشد
اجر و ثواب کمک به مجاهدینى که در راه خدا جهاد مىکنند،
عید سعید قربان بر تمام مسلمین جهان مبارک باد.1402/4/8
پیام تبریکی مناسبت عید سعید قربان مدیریت بیاناتی فرهنگ اسلامی
تفسیر سورة الروم قسمت 3 از آیه شریفه 14تا19
تفسیر سورة الروم قسمت 2 از آیه شریفه 8تا13
تفسیر سورة الروم قسمت 1 از آیه شریفه 1تا7
تفسیر سورة العنكبوت قسمت 17 از آیه شریفه 67تا69
تفسیر سورة العنكبوت قسمت 16 از آیه شریفه 62تا66
تفسیر سورة العنكبوت قسمت 15 از آیه شریفه 56تا61
تفسیر سورة العنكبوت قسمت 14 از آیه شریفه 51تا55
تفسیر سورة العنكبوت قسمت 13 از آیه شریفه 48تا50
تفسیر سورة العنكبوت قسمت 12 از آیه شریفه 46تا47
تفسیر سورة العنكبوت قسمت 11 از آیه شریفه 43تا45
تفسیر سورة العنكبوت قسمت 10 از آیه شریفه 40تا42
تفسیر سورة العنكبوت قسمت 9 از آیه شریفه 34تا39
تفسیر سورة العنكبوت قسمت 8 از آیه شریفه 29تا33
تفسیر سورة العنكبوت قسمت 7 از آیه شریفه 24تا28
تفسیر سورة العنكبوت قسمت 6 از آیه شریفه 20تا21







